رمان خارجی

منظره زمستانی

از هفته‌ها قبل مقدمات و تهیه و تدارک جشن آغاز شد. قرار بود تمام دهکده در آن ضیافت شرکت کنند. قرار بود بزی سر ببرند و کباب کنند. زن‌ها سخت مشغول درست کردن شیرینی‌جات و غذا‌هی خوش‌مزه بودند، بی‌آنکه از خرج و مخارج ابایی داشته‌باشند.

9786001218965
۱۳۹۵
۱۷۸ صفحه
۱۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
مرگ تاثیر‌گذار
مرگ تاثیر‌گذار فرمانده با خونسردی رفتن آن‌ها را تماشا می‌کرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره می‌کرد، دیگران را هم به خطر می‌انداخت. می‌گفت خیلی‌ها کشته می‌شوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته می‌شوند...
ندای وظیفه
ندای وظیفه مجموعه حاضر که از داستان‌های کوتاه پلیسی - جنایی تشکیل شده است، می‌کوشد آثار روز دنیا در این ژانر را که از ژانرهای همواره محبوب داستان دوستان بوده، به مخاطبان ارائه دهد. جذابیت و هیجان نهفته در این گونه ادبی و رویارویی خلافکاران زیرک و کارآگاهان کارکشته، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند و کوشش برای یافتن پاسخ پرسش ...
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10)
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10) گریان و نالان خودم را روی تخت‌خواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه می‌کردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینه‌اش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه می‌کنه؟»
نامه‌های عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق)
نامه‌های عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق) بیش از نیم قرن باید می‌گذشت تا مکاتبات عاشقانه نویسنده‌ای بزرگ و بازیگری مشهور منتشر شود و خبرش به گوشه و کنار جهان برسد. کاترین کامو در سال 1979 این نامه‌ها را از ماریا کاسارس تحویل می‌گیرد تا بعد از نیم قرن در انتشار گالیمار منتشر شود. بی‌راه نیست اگر بگوییم که این نامه‌ها را می‌توان مانند یک «رمان» خواند ...
ریموند دیگر با ما نیست کارور مرده (مجموعه 10 داستان از نویسندگان جهان)
ریموند دیگر با ما نیست کارور مرده (مجموعه 10 داستان از نویسندگان جهان) اول مرد بیرون آمد و چند دقیقه بعد، زن. بسته کوچکی اسکناس در دست داشت و می‌شمرد. عینک تیره بزرگی صورتش را پوشانده بود. یک بار دیگر هم آن‌ها را دید، همان شب دست در دست زیر یک چتر قدم می‌زدند و به ویترین مغازه‌ای که پر از تلویزیون بود خیره شدند. تلویزیون وسطی توجهشان را جلب کرده بود و ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها