از هفتهها قبل مقدمات و تهیه و تدارک جشن آغاز شد. قرار بود تمام دهکده در آن ضیافت شرکت کنند. قرار بود بزی سر ببرند و کباب کنند. زنها سخت مشغول درست کردن شیرینیجات و غذاهی خوشمزه بودند، بیآنکه از خرج و مخارج ابایی داشتهباشند.
مرگ تاثیرگذار
فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
قصههای خندهدار پدربزرگ
این کتاب، کار جمعی از نویسندگان و تصویرگران کشور فرانسه است که به وسیله خانم خدیجه بهشتی برای کودکان پیشدبستان و اول و دوم دبستان به فارسی برگردان شده است.
کتاب در برگیرنده مجموعهای از قصههای کوتاه و خواندنی و شاد برای بچههاست.
مردان منتظر
کتاب مردان منتظر واگویه روایت داستانهای کوتاه هشت سال دفاع مقدس استو به عبارتی به گزینی داستان نئو کلاسک میباشد. این دستمایه از آثار نویسندگان صاحبنظر و تئوریسین ادبیات عصر انقلاب میباشد.
صدایی از دیوار
بچه که مرد، مادرم خرد شد، نه یک دفعه، بلکه تکه به تکه، مثل بشقابهایی که یکی پس از دیگری از قفسه سقوط میکنند و خرد میشوند. هرگز نفهمیدم چه موقع اتفاق میافتد، به این ترتیب تمام مدت، در حالت انتظار، عصبی و بیقرار بودم.
پدرم به شیوه متفاوتی خرد میشد. او سعی میکرد اوضاع را رو به راه کند. ...
باغ فتحآباد (36 داستان از داستاننویسان کرمان)
از مجموعههای گروهی داستان کرمان به کوشش علیاکبر کرمانینژاد...