از هفتهها قبل مقدمات و تهیه و تدارک جشن آغاز شد. قرار بود تمام دهکده در آن ضیافت شرکت کنند. قرار بود بزی سر ببرند و کباب کنند. زنها سخت مشغول درست کردن شیرینیجات و غذاهی خوشمزه بودند، بیآنکه از خرج و مخارج ابایی داشتهباشند.
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان
هزاران ماجرا ارزش یک ماجرای حقیقی و فراموش نشدنی را نداشت. برای همین هم هست که همه آنها روی هم به ماجرایی نمیارزید که در این آخرین هزاره اتفاق افتاد، وسط سرزمینی خشک، مردی دید، مسلح به نیزه با نشان خانوادگی اشرافی سوار بر اسبی لاغر مردنی که به سپاهی از آسیابهای بادی میتاخت. سوار به هوا پرتاب شد و ...
عادت عشق (داستانهای کوتاه جهان 10)
گریان و نالان خودم را روی تختخواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه میکردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینهاش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه میکنه؟»
ابریشم 7 رنگ
خوشترین خاطره از روزگار کودکی من خاطره شبهاییست که مادر قصه میگفت و این میتواند شیرینترین خاطره هر زن و مرد از هر قوم و ملیتی باشد. چرا که قصه و قصهگویی خاص یک سرزمین نیست. هر ملتی قصهها و حکایتهای خودش را دارد هر چند این قصهها با ریشههایی مشترک به اشکال و صورتهایی گوناگون نقل میشوند.
زان تشنگان (24 روایت از روضههایی که زندگی میکنیم) مجموعه کآشوب 3
این کتاب ماجرای سرایت دلبستگی است. قصه دست به دست شدن سرسپردگی ابدی. بیست و چهار نفر در این کتاب زندگیشان را جستجو کردهای تا آستانهای را بیابند که بعد از آن برای همیشه به شور محرم پیوند خوردهاند. بیست و چهار نفر در جستجوی خاطرههایشان به غریبه یا خویشاوندی رسیدهاند که سالی و ماهی و روزی این عشق را ...
مردی که کشتمش (گزیده داستانهای کوتاه آمریکا)
فکش توی گلویش بود، لب دندانهای بالاییاش نمانده بود. یک چشمش بسته بود. چشم دیگرش سوراخی مثل ستاره داشت. ابروهایش به ظرافت قوس ابروی زنانه میمانست. بینیاش آسیب ندیده بود. مختصر اشکی دم لالهی یک گوشش به چشم می خورد. موهای مشکیاش به عقب شانه شده بود. پیشانیاش چروک مختصری داشت، ناخنهایش مرتب بود. بر پوست گونهی چپش جای سه ...