نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

پای به جاده زدن

نمی‌دونم اینارو من گفتم یا اون. فقط یادمه گفتیم. داشتیم تو تخیلمون می‌رسیدیم به سر بارون و ته سرخوشی، گوشی رو گذاشت. صدای مشتری اومد قبلش، گوشی رو گذاشت. بی‌خداحافظی. امروز برای اولین بار یا شاید، برای آخرین بار، فهمیدم بیست و چند ساله که عاشق مردی هستم که پای به جاده زدن نیست. یکی که بتونی همه کارای شیرین این جهان رو یهویی بکنی. مثل خود عاشق شدن. یهویی کار تو ول کنی، یهویی شال و کلاه کنی، یهویی بزنی بیرون، بزنی به جاده...

نگاه
9786003762527
۱۳۹۶
۷۲ صفحه
۴۳۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های بهاره رهنما
مجموعه نمایش‌نامه‌های بهاره رهنما (با من بستنی می‌خوری- تو دهنتو می‌بندی یا من- غبار- چشم‌هایی که مال توست)
مجموعه نمایش‌نامه‌های بهاره رهنما (با من بستنی می‌خوری- تو دهنتو می‌بندی یا من- غبار- چشم‌هایی که مال توست) مجموعه حاظر شامل 4 نمایش‌نامه به قلم بهاره رهنما با عناوین ((با من بستنی می‌خوری- تو دهنتو می‌بندی یا من- چشم‌هایی که مال توست و غبار است...
مالیخولیای محبوب من
مالیخولیای محبوب من برایم نوشته بودی که ابن‌سینا در تعریف عشق گفته که «عشق نوعی مالیخولیای عارض بر روح است.» و من در جوابت نوشتم که:«و این مالیخولیای محبوب من است.» این مال چت‌های این اواخرمان بود که تا می‌آمد به جایی برسد می‌نوشتی: کارهایت تلنبار شده و شرکت جای لاس اینترنتی نیست و بی‌هیچ آیکونی آف می‌شدی! یک‌بار هم که دیگر رو ...
4 چهارشنبه و 1 کلاه گی...
4 چهارشنبه و 1 کلاه گی... مادر من زن پر طرف‌داری بود. یادم نیست از کی، اما از وقتی خیلی کوچک بودم این را می‌دانستم. موهای بلند طلایی‌‌ای داشت که همیشه تاب‌دار بود و کسی باور نمی‌کرد که این رنگ طبیعی موهای اوست. وقتی می‌خندید، چال می‌افتاد. مژه‌های فرخورده‌ پری داشت که رنگ چشم‌های عسلی‌اش را پنهان می‌کرد. بلندقد بود و همیشه کمی توپر. صدایش بلند ...
4 چهارشنبه و 1 کلاه گیس
4 چهارشنبه و 1 کلاه گیس مادر من زن پر طرف‌داری بود. یادم نیست از کی، اما از وقتی خیلی کوچک بودم این را می‌دانستم. موهای بلند طلایی‌‌ای داشت که همیشه تاب‌دار بود و کسی باور نمی‌کرد که این رنگ طبیعی موهای اوست. وقتی می‌خندید، چال می‌افتاد. مژه‌های فرخورده‌ پری داشت که رنگ چشم‌های عسلی‌اش را پنهان می‌کرد. بلندقد بود و همیشه کمی توپر. صدایش بلند ...
مشاهده تمام رمان های بهاره رهنما
مجموعه‌ها