علمی تخیلی

کی کرگدن ارزان می‌خواهد

(Who wants a cheap rhinoceros)

وقتی مادرت می‌خواهد کتکت بزند خوب جلوش را می‌گیرد البته به شرطی که واقعا کار بدی نکرده باشی...

9789647222624
۱۳۹۰
۵۶ صفحه
۳۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
شل سیلوراستاین
صفحه نویسنده شل سیلوراستاین
۵۳ رمان شل سیلورستاین با نام کامل شلدون آلن سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در شیکاگو متولد شدو در ۱۰ مه ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت. وی در سال ۱۹۵۰ در ارتش آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس، استارس، پاسیفیک آغاز کرد. سیلورستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می‌نویسد که این دو کار ...
دیگر رمان‌های شل سیلوراستاین
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین (پالتویی)
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین (پالتویی) شل سیلور استاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست، فیلم‌نامه‌نویس، آهنگساز و نوازنده آمریکایی است. ذوق هنری وی و شهامت و صمیمیتش در بیان مسایل از او چهره‌ای برجسته در ادبیات کودک و نوجوان ساخته است. طنز قوی و معانی چندلایه و عمیق آثارش برای سنین مختلف کودک و بزرگسال جذابیت دارد در این مجموعه همه داستان‌های سیلور استاین بی‌کم و کاست یک ...
مجموعه آثار سیلوراستاین
مجموعه آثار سیلوراستاین شل سیلور استاین سال 1932 در شیکاگو، ایالت ایلی‌نوی آمریکا،‌ متولد شد. عمده شهرت وی برای شعرهایش در ادبیات کودک و نوجوان است. هرچند در زمینه‌های کاریکاتور، آهنگ‌سازی، ترانه‌سرایی، نوازندگی و نمایش‌نامه‌نویسی نیز کار کرده است. آثار سیلور استاین از مرز ادبیات کودک و نوجوان فراتر می‌رود. او خود می‌گوید: «امیدوارم مردم در هر سنی چیزی را در کتاب‌هایم بیابند تا با ...
هملت از زبان مردم کوچه و بازار
هملت از زبان مردم کوچه و بازار صدا می‌زنه: هی گرتی... بیا اینجا عزیز جون... این پسر ننرت چه مرگشه؟ من که بهش اتاق، خدمه و امکان تحصیل دادم. اون عوضش قاتل خطابم می‌کنه و بهم تهمت ناروا می‌زنه. حالا ببین! میرم ازش به خاطر تهمت و ناروا شکایت می‌کنم. اما قوانین حقوقیش که هنوز وضع نشده فقط چون شوهرتم، زندگیم رو کرده جهنم فکر می‌کنم دلش می‌خواد سر به تنم نباشد
سقوط به بالا
سقوط به بالا آن‌قدر را رفتم که پایم ساییده شد نمی‌دانی چقدر سخت است واقعا رفتم پیش کفش‌دوز. گفتش. «بله یک جفت نیم‌تخت لازم داری و یک‌ جفت پاشنه» آن‌وقت چند تکه چرم کلفت برداشت با چند تا میخ دست به کار شد بی‌معطلی بخیه زد و میخ کوبید چسب زدو قیچی کرد بعد هم برقشان انداخت
مشاهده تمام رمان های شل سیلوراستاین
مجموعه‌ها