رمان ایرانی

گردان 4 نفره

صدای پا می‌آید. هول برم می‌دارد. گویی یکی پا روی قلبم می‌گذارد و دم‌ به ‌دم نزدیک می‌شود. سعید دستم را می‌گیرد و سرش را روی زمین می‌چسباند. صدا از انتهای کانال است. چند نفر گفتگوکنان و خندان پیش می‌آیند.

9789643379537
۱۳۹۶
۱۱۶ صفحه
۱۱۰ مشاهده
۰ نقل قول
احمد دهقان
صفحه نویسنده احمد دهقان
۱۲ رمان احمد دهقان در سال 1345 ه.ش در کرج متولد شد. در سال 1368 با ورود به دانشگاه مدرک خود را ابتدا در رشته مهندسی برق و پس از آن در رشته علوم ارتباطات اجتماعی گرفت. در مقطع فوق لیسانس رشته مورد علاقه‌اش (مردم شناسی) را تحصیل کرد. وی سال‌ها به عنوان کارشناس ادبی در دفتر ادبیات و هنر مقاومت و مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری فعالیت می‌کند.
اولین رمانش با عنوان «سفر به گرای 270 درجه» در سال 1375 منتشر ...
دیگر رمان‌های احمد دهقان
بچه‌های کارون
بچه‌های کارون اگر کسی می‌آمد و به سرم دست می‌کشید، حتما می‌توانست جای دو تا شاخ را پیدا کند. باور کردنی نبود. فرمانده که آن‌جور با اخم و تخم به همه دستور می‌داد، چنان به این یک ذره بچه عبدل را می‌گویم، احترام می‌گذاشت که باید بودی و می‌دیدی.
سفر به گرای 270 درجه
سفر به گرای 270 درجه جنگ واقعیت است که پیش‌روی نویسندگان ما قرار گرفته است. ادبیات جهان سعی کرده با دست‌مایه قرار دادن این تحول بزرگ اجتماعی، آن را از منظر دیگر مشاهده کند و دنیا‌های نو دراندازد. احمد دهقان از نویسندگانی است که در آثارش با عبور از لایه‌های ترد و شکننده‌، به اعماق جنگ راه پیدا می‌کند. "سفر به گرای 270 درجه" در سال 1375 ...
دشت‌بان
دشت‌بان بابا آمد کنارمان و از خستگی همان جا روی زمین نشست. گلنار ـ از خدا خواسته ـ تندی پا شد و چسبید به بابا. بابا یک دستی گلنار را بغل زد و مدتی طولانی زل زد به قوشی که با بال‌های باز، در دل آسمان پرواز می‌کرد. بعد با صدای گرفته و خش‌دار گفت:«بی‌پیر گرازها دوباره سر و کله‌شان پیدا ...
دشت‌بان (رمان نوجوان)
دشت‌بان (رمان نوجوان) بابا آمد کنارمان و از خستگی همان جا روی زمین نشست. گلنار ـ از خدا خواسته ـ تندی پا شد و چسبید به بابا. بابا یک دستی گلنار را بغل زد و مدتی طولانی زل زد به قوشی که با بال‌های باز، در دل آسمان پرواز می‌کرد. بعد با صدای گرفته و خش‌دار گفت:«بی‌پیر گرازها دوباره سر و کله‌شان پیدا ...
روزهای آخر
روزهای آخر اکنون که برمی‌گردم به گذشته، می‌بینم چقدر زود گذشت. روزهای آخر را سال 1370 نوشتم؛ در آن سال‌هایی که هنوز نویسنده نشده بودم. یادداشت‌هایی از دوران جنگ داشتم. همان‌ها را کردم دست‌مایه و نتیجه‌اش این شد که می‌بینید. خیلی حرف‌ها دارم از آن روزگار و بچه‌هایی که اسم‌شان در کتاب آمده یا عکس‌هاشان را انتهای کتاب می بینید. احتمالا شگفت‌انگیزتر ...
مشاهده تمام رمان های احمد دهقان
مجموعه‌ها