بنفشههای سراشیب
سحر شده است، از شبگردی برمیگردم. راهم شمالی است، از «ارنبویه» میگذرم، باد «آذرین» گزنده و پرسوز میوزد، نیمرخ یخزدهام را برش میدهد. به آسمان نگاه میکنم باد سقف سیاه و چرب بالای سر را نخنما کرده است. آذرین از شمالشرقی میوزد، شهر را، درختهایش را، پنجرهها، آنتنها، سیمها و بادگیرهایش را کج میکند، مردم، گیاه و چارپا را خم ...
عین حب نبات
پیش از اختراع تلویزیون ما اینقدر در محاصره جنازههای جهانی و اجساد تاریخی نبودهایم. شاید آزار طلبی عمومی، ما را صاحب رسانهای کرده، که صبحانهمان را ضمن درگیری با جنگ و زلزله و سیل کوفت میکنیم، ناهار را در هجوم توطئههای کثیف جهانخوران و دسائس جنایتکاران ناشناخته میلمبانیم و شام را صرف میکنیم طوری که تا زانو در خون کودکان ...
نیشخند ایرانی (گزینه داستانها و یادداشتهای طنزآمیز و طرحهای هجایی کاتب) مجموعه داستان
این کتاب شامل گزینهای از چهار کتاب شامل یادداشتهای آدم پرمدعا، آقای ذوزنقه، یادداشتهای بدون تاریخ شب نگارهها میباشد. این کتاب یادآور روزها و سالهایی است که در آن مردم و وطن را عاشقانه نگریسته و مومنانه تصویر کردهام. به تو تقدیم میکنم که آن روزها هنوز یه دنیا نیامده بودی، حالا که مخاطب من شدهای حرفهای دیگری هم با ...
تاریخ طنز ادبی ایران 1 (2 جلدی)
در برابر این پرسش که آیا ما مردم شوخطبعی هستیم، پاسخ بیشک آری است. نمونههای باقیمانده از دو هزار و پانصد سال پیش به این طرف نشان میدهد ما نیز مانند بسیاری از فرهنگهای جهان شوخیهای مختص به خود را داشتهایم. نوع شوخی و هدف ساختن و رواج شوخیها و پذیرش آن میتواند از فرهنگی تا فرهنگ دیگر، در هر ...
شبنگارهها
«ما جنگیدیم سالها، خون دشمن، خون خود را روی خاکی ریختیم که از زیر پایمان در میکشیدند. دیگر نه اینجا نه هر جای دیگر، کسی به خون هدر شده ما اهمیت نمیدهد، دنیا ما را به صورت «خبر» میبیند. روزی خبر اول بودیم و حالا نه. خبرهایی جعلی که ربطی به واقعیت زندگی ما ندارد.»