رمان ایرانی

بنفشه‌های سراشیب

سحر شده است، از شبگردی برمی‌گردم. راهم شمالی است، از «ارنبویه» می‌گذرم، باد «آذرین» گزنده و پرسوز می‌وزد، نیم‌رخ یخ‌زده‌ام را برش می‌دهد. به آسمان نگاه می‌کنم باد سقف سیاه و چرب بالای سر را نخ‌نما کرده است. آذرین از شمال‌شرقی می‌وزد، شهر را، درخت‌هایش را، پنجره‌ها، آنتن‌ها، سیم‌ها و بادگیرهایش را کج می‌کند، مردم، گیاه و چارپا را خم می‌سازد، هر چه را به سوی گریزگاهش، غرب می‌تاباند.

به نگار
9786006835662
۱۳۹۴
۵۳۶ صفحه
۲۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جواد مجابی
۲۵ رمان Javad Mojabi
دیگر رمان‌های جواد مجابی
مومیایی
مومیایی «خدایگان کشته شد.» واقعه، چون تندری در آسمان شبانه ترکید، خبر بر بال‌های باد، آفاق را در نور دید. مرگ خدایگان همچون زندگیش، از دژ شاهی به‌سان طلسمی باطل شده، به هوا برخاست، از فراز باغ‌ها، کوشک‌ها، میدان‌ها، سراها، بازارها، شهرها و ایالات گذشت؛ از فراز کشورها و قاره‌ها عبور کرد و در سراسر گیرنده‌های جهان ارتباطات، طنین افکند. واقعه یورش می‌آورد، ...
آقای ذوزنقه
آقای ذوزنقه حسن در پایتخت زندگی می‌کند؛ اول پای دیوار می‌خوابید؛ بعد روی چرخ ‌دستی می‌خوابید؛ بعد توی دکان؛ بعد ازدواج کرد و در اتاق خوابید؛ اما تا فرصت پیدا می‌کند جایش را در هوای آزاد می‌اندازد. وقتی حسن قصه زندگیش را می‌گوید، بچه‌ها می‌گویند ما هم می‌خواهیم پای دیوار بخوابیم. مادرشان نان و چای آن‌ها را می‌دهد و می‌خواباندشان. زن عصبانی ...
شهربندان
شهربندان رمان شهربندان (محاصره و زندان) بازگوی سرنوشت مردمی است که به اجبار نیروهای اشغالگر، از هویت و مدنیت خود دور شده‌اند. کتاب، به هنگام اشغال افغانستان در اوایل دهه شصت نوشته شده است، اما شهربندان می‌تواند در هر جای جهان اتفاق افتاده باشد. وضعیت محاصره‌شدگان همیشگی نیست؛ از گوشه و کنار، نشانه‌های آزادی و مقاومت ظاهر می‌شود، رمان به روند ...
یادداشت‌های آدم پرمدعا
یادداشت‌های آدم پرمدعا خطری که آدم پرمدعا را تهدید می‌کند این است که اگر حجم «ادعا» را از او کم کنیم جز طرحی از پوست چروکیده باقی نخواهد ماند.
قصه روشن
قصه روشن مشکل این بود که چگونه از نقش این هیولای گندان خلاص شویم، هیولائی که زندگیش مرگ آفرین بود و مرگش نیز زندگی را به آلایشی عفونت بار تهدید می‌کرد. چاره این بود که گیاه را به همانجا که از آن برآمده بود باز پس فرستیم به اعماق مرداب‌ها، به خلاء بدویت، به عدم ماورای خویش. از همان روز که ...
مشاهده تمام رمان های جواد مجابی
مجموعه‌ها