رمان خارجی - آلمان

عقاید 1 دلقک

(Ansichten eines clowns)

«این مزخرفات را تمام کنید، اشنیر. بگویید حرف حسابتان چیست؟» گفتم: «کاتولیک‌ها مرا عصبی می‌کنند، چون همه‌شان بی‌انصافند.» او خندان پرسید: «و پروتستان‌ها؟» «وررفتنشان با وجدان حالم را به هم می‌زند.» باز هم خندید: «و ملحدها؟» «ملال آورند...» «و خود شما واقعا چه هستید؟» «من یک دلقکم، که فعلا از آن چیزی که به نظر می‌آید بهتر است. یک موجود زنده کاتولیک هست که من سخت به او نیاز دارم: ماری. شما او را از من گرفته‌اید.»

ماهی
9789642091867
۱۳۹۶
۳۰۴ صفحه
۳۴۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
جامعه‌شناسی پالتو ماهوتی
جامعه‌شناسی پالتو ماهوتی هاینریش بل یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر آلمانی است که در سال 1972 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او نویسنده‌ای است عمیقا اجتماعی و انسان مدار که در جای جای آثارش حساسیت‌های اجتماعی خود را در قالب رمان، داستان کوتاه و بلند، نمایشنامه رادیویی و جستارهای کوتاه و بلند به جامه کلمات می‌پوشاند. بل، ساده‌نویس است و نکته‌سنج و در ...
دفترچه خاطرات ایرلندی
دفترچه خاطرات ایرلندی «دفترچه خاطرات ایرلندی» روایت سفر کوتاه هاینریش بل به ایرلند در اواسط دهه پنجاه میلادی است. بل با یادداشت‌هایی پراکنده به شرح حال و وضعیت نابسامان این کشور می‌پردازد. از لطافت و صبر ایرلندی‌هایی سخن می‌گوید که علی‌رغم مشکلات و مصائب پس از جنگ به دنبال فرصتی دوباره برای زیستن و دوست داشتن هستند. این کتاب از نظر بسیاری از ...
و حتی یک کلمه هم نگفت
و حتی یک کلمه هم نگفت و حتی یک کلمه هم نگفت از 4 آوریل 1954 به صورت پاورقی در روزنامه فرانکفورتر آگماینه و در همان سال به صورت کتاب نیز منتشر شد. منتقدان این کتاب نه تنها همگی در تبحری که بل به آن رسیده بود یک‌صدا بودند. در این امر نیز هم‌داستان بودند که یکی از بهترین آثاری است که اروپای پس از جنگ ...
نان سال‌های جوانی
نان سال‌های جوانی گرسنگی قیمت‌ها را به من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملا از خود بی خود می‌کرد، من غروب‌ها ساعت‌های متمادی بی‌هدف در شهر پرسه می‌زدم و به هیچ چیز فکر نمی‌کردم به جز نان. چشم‌هایم می‌سوخت، زانوهایم از ضعف خم می‌شد و حس می‌کردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان.
سرپناه امن و چند داستان کوتاه
سرپناه امن و چند داستان کوتاه
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها