حسابی برای کار کلاسیام وقت گذاشتهام و حالا کلی واقعیتهای جالب جورواجور فهمیدهام. مثلا:مامان و بابا آشنا شدهاند (کامل داستانش توی کتاب).
گربهها 70 درصد عمرشان را میخوابند. بستنی نعنایی انتخاب خیلی غلطی است.
(واقعا راست میگویم.)
۱۴ رمان
L. Pichon says that when she was little, she loved to draw, and her mom said she was very good at making a mess (this is still true today). She kept drawing, went to art school, became a designer and art director at Jive Records, and began to publish children’s books. After its publication in the U.K., The Brilliant World of Tom Gates won several prestigious awards, including the Roald Dahl Funny Prize, the Waterstone’s Children’s Book Prize, and the ...
جایزههای خیلی خفن (حالا نه خیلی) تام گیتس 6
هورررا! یک عالمه برف باریده و این یعنی مدرسه بی مدرسه. ایول! اما مگر این مارکوس میگذارد آب خوش از گلوی آدم پایین برود؟ (واقعا که خیلی روی اعصاب است!) عمو کوین فکر میکند که خوب است به عنوان هدیه پنجاهمین سالگرد ازدواج عهد بوقیها یک عکس خانوادگی دستهجمعی بهشان بدهیم. (ولی به نظر من که هدیه باحالی نیست.) انگار ...
کدام هیولا (تام گیتس 15)
این کتاب ماجرای هیولاها، معما، یک جشنوراه موسیقی، چیزهای گمشده، من و مارکوس است (البته نه لزوما به همین ترتیب)، و یک معلم کمکی خیلی سختگیر، ولی نگذارید این آخری از خواندن کتاب منصرفتان کند.
تام گیتس 9 (بهترین کلاس)
پیشنهادهای من برای بهترین کلاس شدن.
(متأسفانه خودم هیچکدام این کارها را نکردم.)
1. سر کلاسها بیدار بمانید. (کمک میکند دیگر!)
2. از معلمهایتان نقاشیهای خندهدار نکشید.
3. دور و بر قلدر کلاس نپلکید تا توی دردسر نیفتید.
4. نگذارید مامان و بابا چیزی توی دفتر گزارش تحصیلیتان بنویسید.
5. نگذارید خواهر بداخلاقتان بهتان امر و نهی کند.
(ربط مستقیمی ...
تام گیتس لنگه ندارد 5 (البته بعضی وقتها)
خیلی دلم میخواهد زودتر به اردوی تفریحی مدرسه بروم (البته اگر بتوانم فرم شرکت در اردو را پیدا کنم). دلیا هم خیلی دلش میخواهد من زودتر بروم. آنجا میتوانم یک عالمه از کارهای مورد علاقهام را انجام دهم؛ مثل ساختن کلک راهانداختن جشن نیمه شب نقشه کشیدن برای جانوران موذی.
1 کوچولو خوششانسی (تام گیتس 7)
بابا میخواهد بادبادک درست کند. برای همین دوتایی میرویم بیرون و یک عالمه هوای تازه میخوریم. اگر ما هم یک حیوان خانگی داشتیم من هم بدم نمیآمد بیرون بروم اما چنین چیزی امکان ندارد چون دلیا به حیوانها حساسیت دارد (فکر کنم من هم به دلیا حساسیت دارم). من، درک و نورمن می خواهیم در مسابقه بزرگ مجله موسیقی شرکت ...