۷۶ رمان
آنتون پاولوویچ چِخوف داستاننویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهمترین داستان کوتاهنویس برمیشمارند و در زمینهٔ نمایشنامهنویسی نیز آثار برجستهای از خود به جا گذاشتهاست و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت.
چخوف نخستین مجموعه داستاناش را دو سال پس از ...
ایوانف (دی وی دی نمایشنامه)
کارگردان: امیررضا کوهستانی
کارگردان تلویزیونی: محسن اسماعیلزاده
بازیگران: محمدحسن معجونی، سعید چنگیزیان، مهین صدری، وحید آقاپور، محمدرضا نجفی، فریا کامران، علی باقری، فاطمه فخرایی، نگار جواهریان
طراح صحنه: امیرحسین قدسی، امیررضا کوهستانی
طراح لباس: نگار نعمتی
طراحی و ساخت ویدیو: حسام نورانی
طراح نور: علی صفری
طراح گریم: سارا اسکندری
آهنگساز: هوشیار خیام
مدیر تولید نمایش: محمدرضا حسینزاده
مدیر پروژه: پییر رایس
مدیر تصویربرداری: حسن اصلانی
مجری طرح فیلم: مجتبی اسماعیلزاده
تکپردهایهای چخوف
پزشک، داستاننویس و نمایشنامهنویس نامدار روس، چخوف بیش از ششصد داستان کوتاه و بلند طنز نگاشته و هشت نمایشنامه بلند و ده نمایشنامه کوتاه تکپردهای در کارنامه کم نظیر خود دارد. در این کتاب با عنوان «تکپردهایهای چخوف» تمام نمایشنامههای کوتاه و تکپردهای او را عرضه داشتهایم: هفت نمایشنامه بیشتر کمدی و دو نمایشنامه (آن هم با رگههایی از طنز ...
کابوس تهمت و جنایت
خادم پیر کلیسا که مشخص بود ناشنوا و بیمار است، صدای دعا را هم به خوبی نمیشنید و معمولا باعث میشد اشتباهاتی از او سر بزند. مثلا قبل از اینکه پدر یاکوف فرصت داشته باشد صحبتهایش را به پایان برساند، خادم پیر شروع به آواز خواندن کرد. یا خیلی وقت بعد از آنکه پدر یاکوف مراسم را به پایان رسانده ...
روزمرگیهای 1 نویسنده
پدرش پول بسیار کمی برای کتاب در اختیارش میگذاشت، که به سختی به ده پند میرسید. در حقیقیت در کنار کار خوبش دارایی زیادی نداشت و مرد ثروتمندی نبود. او هرشب در کلوب کارت بازی و غمار میکرد. و همیشه میباخت!...
زندگی من و 1 داستان دیگر
این گوشهای از زندگی چخوف، نمایشنامهنویس و داستانسرای بیهمتاست. آغاز جوانی اوست. از زندگی خشک و بیروح پدری که اسیر اوهام اشرافی است میگریزد، پی کارهای بدنی و رنگ کردن شیروانی میرود. این شهامت، در آن شهر کوچک، دختر اعیانزادهای را شیفته او میکند. هر دو از شهر دل برمیکنند و به زندگی روستایی و کارهای تولیدی فلاکتبار پناه میبرند... ...