قاسم چگینی فکرش را هم نمیکرد این پیراهن آبی که خریده است تا بپوشد و از روستای سریکوه برود برای خواستگاری به روستای آبگرمک، آنقدر نونوار و آبی بماند که چند سال بعد، آن را به تن بکشد و برود بایستد جلوی خانه آق سید شاطر، کوچه قنات، میدان هفتتنان، محله لیاقتآباد، در جنوب غربی تهران. آبگرمکیها به روستای دیگر عروس نمیدادند؛ هیچوقت؛ ولی اینبار خواستگاری قاسم چگینی را نه نیاوردند.