آیا چنان که انگاشته میشود، میان خوی متمدن و تربیتنایافته بشر خطی قاطع میتوان یافت؟ رابطه سعادت یا تیرهروزی آدمی با آنچه تمدن نامیده میشود کدام است؛ فاصله بس بعید میان اعماق افریقای دورمانده از تمدن با لندن متمدن، به مثابه دو قطب در نهاد بشری، آیا بیش از آنچه میپنداریم مهآلود نیست؟ مارلو، روایتگر سفر به اعماق افریقا و رود کنگو، در واقع راوی جدال همواره میان نیکی و بدی در آدمی و افعال و امیال وی است؛ روایتگر ماجرای کاوش ژرفای ضمیر آدمی در سوداگریها و رویاهایش.