داستان آموک که از زبان یک دکتر اروپایی که سالها مستعمره هندهلند (اندونزی امروز) مشغول خدمت بوده است نقل میشود و میشود گفت اعترافات یک پزشک نادم اروپایی است که سرگذشت دردناک خود را در این مستعمره برای خالق داستان نقل میکند.
۱۲ رمان
اشتفان تسوایگ رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنویس و زندگینامهنویس اتریشی بود. وی با برآمد ناسیونالسوسیالیسم در آلمان و انضمام اتریش به آلمان، در سال ۱۹۳۴ ناچار به ترک اتریش شد و به لندن گریخت. پس از آغاز جنگ جهانی دوم، اشتفان تسوایگ تبعیت بریتانیا را پذیرفت ولی در لندن طاقت نیاورد و از طریق آمریکا، آرژانتین و پاراگوئه، سرانجام در سال ۱۹۴۰ به برزیل رفت. اشتفان تسوایگ در تاریخ ۲۳ فوریه ۱۹۴۳ میلادی، در تبعیدگاه خود در برزیل، به زندگی خود پایان ...
ماجرای جوانی 1 استاد (همراه با 24 ساعت از زندگانی 1 زن)
حقیقت این است که این داستان از زبان استادی موهوم نقل میشود که در عهد جوانی فوقالعاده عیاش و خوشگذران بوده است ولی پس از برخورد با حادثهای که جریان آن را خود خواننده در این کتاب کشف خواهد کرد، به دستور اکید پدرش ناچار میشود تحصیلات عالی خود را در دانشگاه برلین ناتمام بگذارد و به یکی از دانشگاههای ...
شطرنجباز
اشتفان تسوایگ گمان میکرد که دیگر نخواهند گذاشت آزادانه فکر کند و بنویسد، و پیش از مرگ شطرنجباز را نوشته و آن را در کشوی میز خود پنهان کرده بوده و هرگز گمان نمیکرده که این رمان بعد ار مرگ او چاپ و در کنار آثار ارزشمند و برجسته ادبیات جهان قرار خواهد گرفت.
رومن رولان
منظور و هدف من از تالیف این اثر، تنها نوشتن شرح حال و آثار یکی از هنرمندان عالیقدر اروپایی نیست، بلکه در این کتاب بیشتر میخواهم راوی تلاش و کوشش صلحآمیز و انساندوستانه مردم باشم که برای من و گروه دیگری نماد درخشان بزرگواری و معنویات در این عصر و زمانه است.
بحث و تحقیق در زندگی بزرگان عالم ما را ...
ماری آنتوانت
بیش 100 سال است که هر وقت از ماری آنتوانت سخن به میان میآید، گروهی با بدترین دشنامها از او نام میبرند و عدهای دیگر او را ملکه گرانقدری میدانند که معصوم و پرهیزکار بوده، و در نهایت بیانصافی او را اعدام با گیوتین محکوم کردهاند. و هر دو گروه، دشنامگویان و ستایشگران، با تعصبی کمنظیر نظر و عقیده خود ...
فرار به جنگ
از روی نزاکت زیردستانه یا شاید هم به خاطر اینکه مست هستند، چند نفر از کناردستیهایم با هر مصرعی بلند میخندند. بالاخره نکته واقعا خندهداری بازگو میکند و تمام میهمانان عربده میکشند:«براوو، براوو» اینجا اما قلب مرا سنگینیای فرا میگیرد، مانند چنگالی این خنده بلند به قلبم فرو میرود. چگونه میتوان خندید وقتی کسی در حال ناله است و بینهایت ...