رمان خارجی - فرانسه
نه، اجازه بدهید به شما بگویم: من چنین سعادتی را نمی‌خواهم. شما باید متوجه باشید که من ... من نمی‌خواهم این‌گونه خوشبخت باشم. می‌خواهم بدانم. چیزهای بسیاری، چیزهای ناگواری، هست که من نمی‌توانم ببینم، اما شما حق ندارید آن‌ها را از من پنهان کنید. طی این ماه‌های زمستانی، مدام به این موضوع فکر کرده‌ام. می‌ترسم جهان به این زیبایی نباشد که شما قصد دارید به من القا کنید. می‌ترسم نه تنها چنین نباشد، بلکه اساسا جور دیگری باشد...
صفحه نویسنده
آندره ژید
۲۲ رمان
آندره پل ژيد در سال ۱۸۶۹ به دنيا آمد و از نظر ذهنيت و روحيه به آينده تعلق داشت؛ وي « زمان متغير» را فعالانه تجربه مي كرد و در تلاش براي ساختن آينده بود .ژيد از ريشه مذهبي دوگانه اي برخوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش كاتوليكي بسيار ديندارتر و جزمي تر از شوهرش بود. پدر آندره به فاصله كمي پس از تولد او درگذشت.
وي در كنار دو بانوي سختگير مذهبي (مادر و مادربزرگش) رشد كرد و البته ...
سرشت زنان
دوست من؛ به نظرم برای تو می‌نویسم ـ من هرگز یادداشت‌هایی نداشته‌ام و جز نامه‌نگاری چیز دیگری نمی‌دانم، و اگر روزی تو را نبینم بی‌شک برایت نامه می‌نویسم، اما اگر قبل از تو بمیرم (که آرزوی من است زیرا زندگی بی تو برایم کویری بیش نیست) این یادداشت را خواهی خواند و آن وقت کمتر از تو جدا شده‌ام. اما ...
مائده‌های زمینی و مائده‌های تازه
آندره ژید معتقد بود که مهم‌ترین اصل برای هر کسی آن است که به رغم همه ابهامات و چندگانگی‌هایی که در درون خود سراغ دارد، با خویشتن خویش صادق باشد. سرتاسر مایده‌های زمینی گواه این مدعاست. او هرگز در پی آن نبود که مریدان و پیروانی برای خود گرد آورد و به صراحت گفته است: کتابم را به دور افکن... ...
آهنگ عشق
همان گونه که سنفونی ششم یا سنفونی پاستورال در دنیا‌ی موسیقی یکی از دل‌انگیزترین و لطیف‌ترین آثار بتهوون شناخته شده است اهل نظر داستان آهنگ عشق یا سنفونی پاستورال را نیز در زمینه ادبیات، انسانی‌ترین و پراحساس‌ترین نوشته آندره ژید می‌دانند و از این رو از میان قشر کتاب خوان دنیا کمتر کسی را می‌توان یافت که دست کم یک ...
در تنگ
این‌جا قصد نوشتن نخستین خاطره‌های خود را ندارم و آن‌چه می‌خواهم بنویسم تنها خاطره‌هایی است که به این سرگذشت ارتباط دارد. و می‌توانم بگویم که این ماجرا درست در سال مرگ پدرم آغاز می‌شود. شاید احساس من که از سوگواری‌مان و اگر غم خودم نبود، دست کم از دیدن غصه مادرم به هیجان آمده بود مرا مستعد تاثرهای تازه‌ای می‌کرد: ...