آرتور سه قاشق و کنترل تلویزیون را قورت داد. مامان میگوید احتمالا آنها را پس میدهد اما من اصلا هیچ علاقهای ندارم به آنها دست بزنم. مراقبت از اژدها برای ادی هنوز هم کار سختی است. ادوارد و خواهرش امیلی باید برای تعطیلات به قلعه پدرشان بروند و آنجا هم یک عطسه بیموقع و دریایی از آتش سال نو را یکجور دیگر میکند...