رمان ایرانی

من بن‌لادن را کشتم (وحشی‌ترین رقص تاریخ)

خون شره کرده بود تا زیر پایش. بلند شدم و داخل آن آشغال‌های اطراف، دنبال چیزی گشتم و بندی پیدا کردم و بالای ران سلاخی شده‌اش را بستم تا از خون‌ریزی نمیرد. نباید می‌مرد. باید به نتیجه‌ای می‌رسیدم. حتی با آن حرکت وحشیانه‌ام، لبخند روی لبم محو نشده بود و دروغ هم نیست که بگویم با دیدن حال و روز آن کثافت، لذت می‌بردم. از زجر کشیدنش. لذت می‌بردم. این یک واقعیت است. من... لذت می‌بردم، و این چقدر تاسف‌برانگیز است!!

آرادمان
9786008099505
۱۳۹۷
۱۷۲ صفحه
۷۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهدی رضایی
آواز گوسفندها
آواز گوسفندها فقط قصدم این بود الکی وقت بگذرانم اما از وقت‌گذرانی با زنی مثل او هم خوشم نمی‌آید. فقط دوست داشتم زمان بگذرد و بعد برگردم خانه و به زنم بگویم که تلویزیونش به درد نمی‌خورد و بعد حتما او می‌گفت زر می‌زنی و بعد دوباره من عصبانی می‌شدم و ... اما آن‌طور نشد. من به خانه آن پیرزن رفتم و ...
چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد
چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد فقط این را می‌دانم اگر من و امثال من مثل دیوانه‌ها در یک حصار حبس نشده‌ایم، دلیلش این است که راستی و صداقت دیوانگی خودمان را به همه نشان نداده‌ایم. برای مثال خود من. موهایم را شانه می‌کنم به سمت بالا. ریش پرفسوری می‌گذارم و همیشه دو طرف صورتم اصلاح شده است. کت و شلوار می‌پوشم و یک کیف پاپکو ...
مشاهده تمام رمان های مهدی رضایی
مجموعه‌ها