بیژن، پهلوان ایران که برای شکار به مرز آمده، منیژه دختر افراسیاب را میبیند و دل به دختر شاه توران میبازد. منیژه هم که دل از دست داده، با جادو بیژن را با خود همراه میکند و پنهانی به کاخ میبرد. خبرچینان، شاه توران را خبر میکنند و او برمیآشوبد. در مجموعه دوم «قصههای شاهنامه» (جلدهای 4، 5 و 6) نویسنده کوشیده است که با پرداختن به داستان زندگی برخی از زنان شاهنامه، آنها را از کنج حجرههای این قلعه بیرون کشد تا جانی دوباره گیرند و نمایشی نو از روزهای گذشته برپا سازند.