رمان خارجی - بریتانیا

هنوز هم من

(Still me)

تلفنم رو از جیبم کشیدم بیرون و عکس‌ها رو رد کردم تا به عکس‌های مورد علاقه‌م از سم رسیدم که با یونیفرم سبز تیره‌ش روی تراس نشسته بود. تازه کارش تمام شده بود و چای می‌نوشید، در حالی که به من لبخند می‌زد. خورشید پایین پشت سرش بود و یادم می‌آد که داشتم به خورشید نگاه می‌کردم که چطوری پایین می‌رفت. چایی من روی طاقچه پشت سرم سرد می‌شد، در حالی که سم با صبوری نشسته بود تا من ازش عکس بگیرم. «خیلی خوش‌تیپه! اونم می‌آد نیویورک؟» اون شب خواب ویل رو دیدم. خیلی کم خوابش رو می‌دیدم. روزهای اولی که اونو از دست داده بودم، اون‌قدر غمگین بودم که فکر می‌کردم یه نفر درست تو درونم یه سوراخ درست کرده. وقتی با سم آشنا شدم، خواب‌ها متوقف شدن. اما دوباره خوابش رو دیدم. بعضی وقت‌ها، اون‌قدر زنده به نظر می‌رسید که انگار واقعا جلوی من وایساده بود.

میلکان
9786008812043
۱۳۹۷
۴۴۰ صفحه
۸۶۲۶ مشاهده
۵ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جوجو مویز
صفحه نویسنده جوجو مویز
۳۰ رمان پائولین سارا جو مویس و در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در رویال هالووی (Royal Holloway) دانشگاه لندن (University of London)و کالج نیو بدفورد دانشگاه لندن (Bedford New College) تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ او برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت برای شرکت در دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری در دانشگاه شهر (City University) در لندن شد. او پس از آن به مدت ۱۰ سال (به جز یک سالی که در هنگ کنگ برای ساندی مورنینگ ...
دیگر رمان‌های جوجو مویز
مجموعه من پیش از تو  پس از تو (با قاب) 2جلدی
مجموعه من پیش از تو پس از تو (با قاب) 2جلدی آن شب نتوانستم بخوابم. در اتاق قوطی کبریتی دراز کشیدم و به سقف چشم دوختم و تلاش کردم با دقت تمام دو ماه گذشته را براساس آن‌چه اکنون می‌دانستم، بازسازی کنم. گویی همه‌چیز تغییر کرده بود، تکه‌تکه شده و در جای دیگر آرام گرفته بود، به قالبی تبدیل شده بود که من شناختی از آن نداشتم. لوسیا کلارک دختر پرستاری ...
من پیش از تو
من پیش از تو با صدای: مریم پاک‌ذات و گروهی از گویندگان لوییزا کلارک 26 ساله با خانواده‌اش زندگی می‌کند. او جاه‌طلب نیست و صلاحیت‌های کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش، ترینا، کم می‌آورد. لوییزا که در تامین خانوداه کمک می‌کند، شغلش را در یک کافه محلی از دست می‌دهد. بعد از چندین تلاش بی‌نتیجه، بالاخره یک موقعیت استخدامی خاص گیر می‌آورد: کمک برای ...
دختری که رهایش کردی
دختری که رهایش کردی می‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت می‌سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد. به زودی می‌تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگر اون‌قدری بی‌رحم نیست ...
آخرین نامه معشوق
آخرین نامه معشوق عزیزترینم و تنها عشقم .پای حرفم هستم، به این نتیجه رسیدم که تنها راه پیش روی ما اینه که یکی از ما تصمیم بزرگی بگیره ... من به اندازه تو قوی نیستم. وقتی اولین بار تو رو دیدم, به نظرم خیلی شکننده اومدی‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏کسی که باید ازش مراقبت کنم, ولی متوجه شدم کاملا در اشتباه بودم. تو یه زن قوی ...
آن‌که به من ستاره بخشید
آن‌که به من ستاره بخشید «راستش، بدجوری گیر افتادم.» مارجری اخم کرد: «تو گیر نیفتادی.» «گفتنش برای تو راحته. تو خونه داری، بلدی چطور از خودت مراقبت کنی.» «آلیس، تو مجبور نیستی طبق قوانین اونا پیش بر. مجبور نیستی طبق قوانین هیچ کس پیش بری. به جهنم، اگه دلت میخواد میتونی همین امروز شال وکلاه کنی وبرگردی انگلستان.» «نمی تونم...» «می خوام یه چیزی بهت بگم.» ناگهان بازوی آلیس ...
مشاهده تمام رمان های جوجو مویز
مجموعه‌ها