کودک و نوجوان

قصه‌هایی برای 8 ساله‌ها

قصه‌هایی برای هشت ساله‌ها، مجموعه 9 قصه است. قصه‌هایی مثل: عنکبوت رقصان، اژدهایی در جامدادی ویلیام و قطار اشباح بدون شبح و... را بخوان! همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا هم لدت ببرید و هم به درستی حرف ما برسید.

لاله جعفری
قدیانی
9786002510785
۱۳۹۵
۱۷۶ صفحه
۱۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
پوچی همراه من است (تاملات لئونارد کوهن)
پوچی همراه من است (تاملات لئونارد کوهن) لئونارد کوهن در کتاب «پوچی همراه من است» به صحبت‌هایی با خدای خویش می‌پردازد و نظریاتش درباره عشق، شهرت، موسیقی، رقص و ناملایمات زندگانی را با خدای خویش مطرح می‌سازد. کوهن نثر بسیار منحصر به فردی دارد و زبان او پیچیده است.
وقتی که شهر خفته است
وقتی که شهر خفته است «رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز ...
گدا و دوشیزه مغرور و داستان‌های دیگر
گدا و دوشیزه مغرور و داستان‌های دیگر ادبیات در اساس صورتگر جوهر زندگی است، زیرا وقایع بنیادین زندگی را از بستر روزمره بیرون می‌آورد و، با ترسیم چکیده هر واقعه ، عرصه روایت را به تجلی‌گاه راستین تاریخ بدل می‌کند. سیمای شاخص هر نسلی در ادبیات آن است که نمود می‌یابد.
وقتی زنان در جلد 1 مرد فرو می‌روند
وقتی زنان در جلد 1 مرد فرو می‌روند برآورده نکردن خواسته‌های 1 زن، گناهی مرگ‌بار است به خصوص اگر این خواسته‌ها، خواسته آخر باشد و بدتر اینکه این زن، همسر شما باشد و این همسر در حال مردن باشد. «وقتی زنان در جلد 1 مرد فرو می‌روند» مجموعه 16 داستان کوتاه از بهترین آثار زنان نویسنده آمریکای لاتین است. داستان‌هایی متفاوت که هر یک سبک و سیاق خاص ...
100 (100 داستان ک...
100 (100 داستان ک... روزی روزگاری، مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سال‌ها به هنگام پاییز انارهایش را در سینی‌های نقره‌ای، بیرون باغش می‌گذاشت و بر سینی‌ها علامت‌هایی گذاشته بود که رویشان نوشته بود: یکی بردارید، نوش جانتان. اما مردم می‌گذشتند و هیچ‌کس از میوه‌ها بر نمی‌داشت! مرد فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینی‌های نقره نگذاشت، اما ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها