کودک و نوجوان

پیتزای داغ برای کنت اشراف‌زاده (ماکاموشی 8)

(Una Granita di mosche per il conte)

پسر عموی خرابکارم در سرزمین موش‌های خون‌آشام گیر افتاده بود و قبل از اینکه حتی یک کلمه جیغ بزنم، خواهرم، ته‌آ، من را کشاند و برد سرزمین موش‌های خون‌آشام تا او را نجات بدهیم. چه می‌دانستیم آنجا با چه معماهای ترسناکی روبه‌رو می‌شویم و چه موجوداتی در قلعه کنت اشراف‌زاده انتظارمان را می‌کشند؟

هوپا
9786008869276
۱۳۹۷
۱۳۶ صفحه
۱۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جرونیمو استیلتن
۱۲ رمان A pseudonym of Elisabetta Dami, aka Thea Stilton.

Elisabetta Dami is an Italian author that currently resides in Italy. She is the author of the Geronimo Stilton series, a bestselling childrens book. She enjoys traveling the world seeking ideas for her series. She writes under a pseudonym of Geronimo Stilton. She is also a co-owner of Italian based publishing company Edizioni Piemme. Her books have been translated into English ...
دیگر رمان‌های جرونیمو استیلتن
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9)
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9) یکی از بدترین کابوس‌های زندگی‌ام به حقیقت پیوست! بالاخره افتادم به چنگ گربه‌ها! همه‌چیز از آن‌جا شروع شد که پسر عمویم، تراپولا، راضی‌ام کرد با همدیگر برویم به جست‌وجوی یک جزیره نقره‌ای شناور. سوار بالن شدیم و راه افتادیم. ولی قبل از این که حتی فرصت کنیم بگوییم «نون پنیر خیار» کشتی گربه‌های راهزن بهمان حمله کرد. گربه‌ها ما را ...
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5)
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5) آهی کشیدم و گفتم: «هیچ‌جا سوراخ ‌موشِ خودِ موش نمی‌شه.» دیروقت بود و از اینکه برگشته بودم خانه خوشحال بودم. ولی وقتی از راه‌ پله‌ جلویی خانه بالا رفتم، فوری فهمیدم یک جای کار می‌لنگد. چرا درِ خانه باز بود؟ من که صبح قفلش کرده بودم. و چرا چراغ طبقه‌ بالا روشن بود؟ من وقتی از خانه بیرون می‌روم، همیشه همه‌ چراغ‌ها ...
پنجه‌ات رو بکش کله پنیری (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 3)
پنجه‌ات رو بکش کله پنیری (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 3) یا خداوندگار پنیرها! عجیبا پنیرا! همه موش‌های دوست و آشنا می‌گفتند من را اینجا و آنجا دیده‌اند که فلان کار را می‌کنم. اما خودم یادم نمی‌آمد! نکند داشتم عقلم را از دست می‌دادم؟ یعنی بالاخره پنیر را به آب داده بودم؟ نه! خیلی زود فهمیدم چی به چی است. یک جرونیموی دیگر، درست شکل من، دوره افتاده بود و خودش ...
ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12)
ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12) وقتی دوست قدیمی‌ام، پروفسور الکتریک پنجه، زنگ زد و ازم کمک خواست، فوری قبول کردم، با این‌که می‌دانستم باید سفر کنم آن سر دنیا و از قله‌ی اورست هم بروم بالا! سفر تازه‌ام خطرناک و طولانی از آب درآمد. نزدیک بود دم بیچاره‌ام یخ بزند که بلای بدتری هم سرم آمد. هیولای برفی من را دزدیدند! بله، روحم هم خبر ...
در جستجوی گنج غرق‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 13)
در جستجوی گنج غرق‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 13) همه‌چیز با یک نامه شروع شد، یک نامه با عطر و بوی گل سنبل. شما عطر سنبل دوست دارید؟ من که دیوانه‌ی بوی سنبلم. واقعاً خیلی آرامش‌بخش است. فکر می‌کنم به‌خاطر همین هم هست که توی مرکز ماساژ تن‌آساموش، روغن سنبل به تن موش‌ها می‌مالند. من عاشق ماساژم. واقعاً خستگی‌ام را درمی‌کند. این قضیه‌ی ماساژ هم برای خودش داستانی دارد ...
مشاهده تمام رمان های جرونیمو استیلتن
مجموعه‌ها