کودک و نوجوان

ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12)

وقتی دوست قدیمی‌ام، پروفسور الکتریک پنجه، زنگ زد و ازم کمک خواست، فوری قبول کردم، با این‌که می‌دانستم باید سفر کنم آن سر دنیا و از قله‌ی اورست هم بروم بالا! سفر تازه‌ام خطرناک و طولانی از آب درآمد. نزدیک بود دم بیچاره‌ام یخ بزند که بلای بدتری هم سرم آمد. هیولای برفی من را دزدیدند! بله، روحم هم خبر نداشت چه سرنوشتی منتظرم است....

هوپا
9786222040499
۱۳۲ صفحه
۵۰ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جرونیمو استیلتن
۱۲ رمان A pseudonym of Elisabetta Dami, aka Thea Stilton.

Elisabetta Dami is an Italian author that currently resides in Italy. She is the author of the Geronimo Stilton series, a bestselling childrens book. She enjoys traveling the world seeking ideas for her series. She writes under a pseudonym of Geronimo Stilton. She is also a co-owner of Italian based publishing company Edizioni Piemme. Her books have been translated into English ...
دیگر رمان‌های جرونیمو استیلتن
اسم من استیلتن است جرونیمو استیلتن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 4)
اسم من استیلتن است جرونیمو استیلتن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 4) تا حالا اسم دستیار من، پینکی پیک، به گوشِتان خورده؟ پینکی فقط چهارده‌ سالش است، ولی یکی از باهوش‌ترین موش‌هایی است که تا حالا دیده‌ام. حتماً دوست دارید بدانید پینکی چطور توی روزنامه‌ من، جریده‌ی جوندگان، مشغول ‌به‌ کار شده. پس بهتر است این کتاب را بخوانید. داستان خیلی دراااازی دارد... پُر از خنده، ماجراجویی، هیجان و البته اتفاقات خجالت‌آوری ...
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5)
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5) آهی کشیدم و گفتم: «هیچ‌جا سوراخ ‌موشِ خودِ موش نمی‌شه.» دیروقت بود و از اینکه برگشته بودم خانه خوشحال بودم. ولی وقتی از راه‌ پله‌ جلویی خانه بالا رفتم، فوری فهمیدم یک جای کار می‌لنگد. چرا درِ خانه باز بود؟ من که صبح قفلش کرده بودم. و چرا چراغ طبقه‌ بالا روشن بود؟ من وقتی از خانه بیرون می‌روم، همیشه همه‌ چراغ‌ها ...
4 موش در اعماق جنگل تله موش (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 6)
4 موش در اعماق جنگل تله موش (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 6) خیلی حالم خرابه دکتر خزآرام، نه؟! روی مبل مطبِ روان‌موش‌پزشکم، دکتر خزآرام، ولو شده بودم. با اینکه مبلِ راحتی بود و از پشمِ گرم و نرمِ گربه درست شده بود، اما من خیلی راحت نبودم، بیشتر نگران بودم. ـ دکتر خزآرام! خیلی حالم خرابه! نه؟ دکتر خزآرام به پشتیِ صندلی‌اش تکیه داد و با آن لهجه‌ خنده‌دارش گفت: «خُف اول فایَد چند تا ...
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9)
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9) یکی از بدترین کابوس‌های زندگی‌ام به حقیقت پیوست! بالاخره افتادم به چنگ گربه‌ها! همه‌چیز از آن‌جا شروع شد که پسر عمویم، تراپولا، راضی‌ام کرد با همدیگر برویم به جست‌وجوی یک جزیره نقره‌ای شناور. سوار بالن شدیم و راه افتادیم. ولی قبل از این که حتی فرصت کنیم بگوییم «نون پنیر خیار» کشتی گربه‌های راهزن بهمان حمله کرد. گربه‌ها ما را ...
مشاهده تمام رمان های جرونیمو استیلتن
مجموعه‌ها