نمایشنامهی ریچارد اقتباسی است از نمایشنامه ریچارد سوم اثر ویلیام شکسپیر. این نمایشنامه با توجه به شرایط زمانی امروز و نگاه حمیدرضا نعیمی به تاریخ و نمایشنامههای تاریخی که پیشتر در آثاری مثل شوایک دیدهایم دراماتورژی و بانویسی شده است.
۶ رمان
Xenophon (Ancient Greek Ξενοφῶν, Modern Greek "Ξενοφών", "Ξενοφώντας"; ca. 431 – 355 BC), son of Gryllus, of the deme Erchia of Athens, was a soldier, mercenary and a contemporary and admirer of Socrates. He is known for his writings on the history of his own times, preserving the sayings of Socrates, and the life of ancient Greece.
Historical and biographical works Anabasis (or The Persian Expedition) Cyropaedia Hellenica Agesilaus
سقراط
سافو: کی گفته شاعر بودن یه رسالته؟
سقراط: مگه نیست؟
سافو: مگه هست؟
سقراط: اگه نیست، پس چرا شعر میگی؟
سافو: چون دوست دارم.
سقراط: چی رو دوست داری؟ شعر گفتن رو، خودت رو، یا کسانی که براشون شعر میگی تا بشنوند و لذت ببرند؟
سافو: نمیدونم.
...
آژاکس (و 1 نمایشنامه دیگر سنهکا)
تکمسا، با دستمالی، خون ریخته شده بر زمین را پاک میکند...
جسدی روی زمین در حال تجزیه شدن... او آژاکس است.
ترازیوس، پیرمردی جنگجو که چشمانش را از دست داده، بر روی چشمهای آژاکس دو سکه طلا میگذارد. سپس پارچهای را روی جسد میکشد...
صدای قدمهایی...
تکمسا، زیر میز پنهان میشود.
تئوسر میآید...
سقراط
اگر خدای دریا.
سفر خوشی نصیبم کند.
شاید روز سوم.
به ساحل پر صخره فیثا برسم.
«هومر»
شوایک سرباز سادهدل
شوایک به پاهایش روغن هندی میمالد...
خانوم مولر در حال تمیز کردن اتاق...
خانوم مولر: خونهتون بوی گوه گرفته، آقای شوایک.
شوایک: چه کار میشه کرد خانوم مولر؟ گونتر در کافه کالیس میگفت خونه، بازتابی از کلیت جامعهست!
خانوم مولر: مگه جامعه بوی گوه گرفته؟
شوایک: من نمیدونم، گونتر میگفت.
خانوم مولر: همهش به خاطر اون سگهای بی پدر و ...