کودک و نوجوان

نیکی و هدیه هیجان‌انگیز تولد (قصه‌های دوستی 5)

(Nicky and the fantastic birthday gift)

تولد مامان خرگوش است و همه بچه‌خرگوش‌ها برای مامان هدیه‌ای درست کرده‌اند؛ همه به جز نیکی. مامان می‌پرسد:«پس نیکی کجاست؟» صبر کن مامان خرگوش! نیکی دارد به یک هدیه مخصوص فکر می‌کند.

شیوا حریری
چشمه
9786002299826
۳۶ صفحه
۴۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های والری گورباچف
نیکی و روز بارانی (قصه‌های دوستی 8)
نیکی و روز بارانی (قصه‌های دوستی 8) باران می‌بارد و نیکی و خواهرها و برادرهایش توی خانه گیر افتاده‌اند. حوصله همه سر رفته. پس کی این باران تمام می‌شود؟ نیکی فکر خوبی دارد؛ برویم سفر! سفر به کویر، به کوهستان،‌ جنگل یا حتی به فضا. صبر کن نیکی! ببین، باران بند آمده! حالا می‌توانید حسابی ماجراجویی کنید.
شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی‌برد (قصه‌های دوستی 3)
شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی‌برد (قصه‌های دوستی 3) خرگوش کوچولو توی اتاقش تنهاست و از تنهایی خوابش نمی‌برد. او می‌خواهد در خانه دوستانش بخوابد؛ اما نمی‌تواند. سنجاب نصفه‌شب بلوط می‌خورد، راسو بوی بدی می‌دهد، جوجه‌تیغی تیغ پرتاب می‌کند، خرس خر و پف می‌کند و جغد شب‌ها نمی‌خوابد. خرگوش کوچولو فکر می‌کند:«بهترین جا اتاق خودم است. تختخواب خودم.»
چه فکر خوبی مولی (قصه‌های دوستی 7)
چه فکر خوبی مولی (قصه‌های دوستی 7) انگار روز خوبی برای فکر کردن نیست! مولی نمی‌تواند شعر بنویسد و دوستانش، خرگوشی و غازی و قورقوری و پیگی، ایده خوبی برای هدیه تولد لاکی ندارند. اما یک فکر خوب از راه می‌رسد! آن‌ها با هم کار می‌کنند و بهترین هدیه را برای دوستانش درست می‌کنند؛ یک هدیه خیلی خیلی مخصوص.
نیکی و گرگ‌های بد گنده (قصه‌های دوستی 2)
نیکی و گرگ‌های بد گنده (قصه‌های دوستی 2) کمک! کمک! نیکی خواب بدی دیده است؛ خواب چند گرگ بد گنده ترسناک. کمک! کمک! خواهرها و برادرهای نیکی هم از گرگ‌ها می‌ترسند. صبر کنید بچه‌ها! مامان خرگوش همین‌جاست و همه گرگ‌ها و خواب‌های بد را فراری می‌دهد. حالا می‌توانید راحت و آرام بخوابید.
کی امشب به من شب بخیر می‌گوید (قصه‌های دوستی 4)
کی امشب به من شب بخیر می‌گوید (قصه‌های دوستی 4) وقت خواب است، اما بره کوچولو مامانش را پیدا نمی‌کند؟ پس کی امشب او را می‌خواباند؟ خانم گاو می‌گوید:«من... من... نگران نباش! بلدم چه طور شب‌بخیر بگویم» اما نه، این‌طوری نیست! نه خانم گاو می‌تواند بره کوچولو را بخواباند، نه خانم گربه و خانم اسب و بقیه حیوانات مزرعه. فقط مامان گوسفند بلد است چه‌طور به بره کوچولو شب‌بخیر بگوید.
مشاهده تمام رمان های والری گورباچف
مجموعه‌ها