رمان خارجی - خاور میانه

3 دختر حوا

(Three daughters of eve)

-

صابر حسینی
نیماژ
9786003671577
۴۴۰ صفحه
۳۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
شرافت
شرافت مادرم دو بار از دنیا رفت. به خودم قول دادم تا اجازه ندهم داستان او فراموش شود... پمپه و آدم توپراک ترکیه را به قصد لندن ترک می‌کنند. در آنجا زندگی جدیدی برای خانواده‌شان می‌سازند. ولی سنت‌ها و عقاید کشورشان با آن‌ها همراه می‌شود. این عقاید و سنن که در خونشان جاری است، به فرزندانشان، اسکندر و اسما می‌رسد. فرزندان خانواده ...
ملت عشق
ملت عشق خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هتوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
مرید معمار
مرید معمار الیف شفق، نویسنده پرآوازه ترکیه، در «مرید معمار» داستانی حماسی و عاشقانه می‌آفریند که حدود یک قرن از دوران امپراتوری عثمانی را دربرمی‌گیرد. پسرکی دوازده ساله به نام جهان به عنوان رام‌کننده فیل وارد باغ ‌وحش سلطنتی می‌شود و در کنار ماجراهایی که دارد، موفق می‌شود به عنوان شاگرد در کنار استاد سینان، معمار بزرگ دربار عثمانی، مشغول به کار ...
اسکندر
اسکندر پیش از جستجوی عشق، بیندیش: من چطور عاشقی می‌توانم باشم؟ عشق انسان، انعکاس شخصیت اوست. اگر تو پرخاشگر باشی و نیز عصبانی، عشق را هم همچون جنگ تجربه می‌کنی. آدم ساده‌‌دل، عشقش هم پاک و ساده است. در این دنیا انسان بیش از همه کسانی را که دوستشان دارد آزار می‌دهد عمیق‌ترین زخم‌ها در خانواده باز می‌شود زخم هم که بهبود ...
ملت عشق
ملت عشق با صدای: پروین محمدیان خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هتوز هم در عشق همچو کودکان ناشی... استفاده از کتاب گویا یکی ...
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها