رمان خارجی - خاور میانه

10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب

در این رمان شافاک از ساختاری متفاوت استفاده می‌کند. لی‌لا، قهرمان داستان، که در مسیر زندگی و در خلال اتفاقاتی به روسپی‌گری در استانبول کشیده شده، مرده است، ولی ذهن او به مدت 10 دقیقه و 38 ثانیه به حیاتش ادامه می‌دهد و همه زندگی‌اش، با تمام فراز و نشیب‌هایش، در همین دقایق به خاطرش می‌آید. الیف شافاک در این کتاب، ضمن پرداخت داستانی پر کشش، با نگاهی تیزبین و پرسش‌گر به دفاع از زن و حقوق زنان می‌پردازد و در خلال وقایعی که می‌تواند در هر جامعه‌ای تکرار شود، در واقع با هر نوع رویکرد جنسیتی تحقیرآمیز، ابزاری و عقب افتاده در قبال زنان مقابله می‌کند. سوال تامل‌برانگیزی که می‌تواند در این رمان پیش روی خوانندگان قرار گیرد، سوال تکان‌دهنده‌ای است: چه خواهد شد اگر ذهن انسان، در 10 دقیقه و 38 ثانیه طلایی، و در واپسین دقایق حیات، همه زندگی خود را به نگاهی بینا بازنگری کند...؟!

علی سلامی
مهراندیش
9786226671767
۳۴۸ صفحه
۱۴۷ مشاهده
۰ نقل قول
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
3 دختر حوا
3 دختر حوا -
شیر سیاه
شیر سیاه این کتاب با شیر سیاه و جوهر سفید نوشته شده ـ معجونی از قصه‌گویی، مادرانگی، عشق به سفر و افسردگی که چند ماهی در دمای اتاق تقطیر شده است. الیف شافاک (الف شفق) نویسنده پیشرو ترکیه با دنیا آمدن نخستین فرزندش گرفتار بحران روانی ژرفی می‌شود. طاعون احساس گناه و دلهره و اضطراب و سردرگمی درباره نقش تازه مادری به جانش ...
اسکندر
اسکندر ماجراهای رمان اسکندر در ترکیه و انگلستان رخ می‌دهد و درباره فردی به همین نام است که درگیر یک قتل می‌شود و به زندان می‌افتد. داستانی درباره خانواده، مهاجرت، عشق، وفاداری و خیانت که نشان می‌دهد می‌توان کسی را صمیمانه دوست داشت و در عین حال به او آسیب زد. اسکندر پایانی غافلگیر کننده و شوک آور دارد؛ کسی که ...
ملت عشق (پالتویی)
ملت عشق (پالتویی) خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
دختری که اسمش را دوست نداشت
دختری که اسمش را دوست نداشت در یک شهر بزرگ، توی کوچه‌ای دلباز، در طبقه سوم آپارتمانی آبی رنگ، دختربچه‌ای زندگی می‌کرد. موهایش تابستان زرد رنگ می‌شد و پاییزها به قهوه‌ای مایل به سرخی درمی‌آمد. عاشق کتاب خواندن، موزیک گوش کردن، فیلم دیدن، نقاشی، توپ بازی، طناب بازی، پختن کیک شکلاتی، فرنی و شربت آبلیمو بود اما یک چیز مهم بود که هیچ دوست نداشت: اسمش!
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها