ابریشم 7 رنگ
خوشترین خاطره از روزگار کودکی من خاطره شبهاییست که مادر قصه میگفت و این میتواند شیرینترین خاطره هر زن و مرد از هر قوم و ملیتی باشد. چرا که قصه و قصهگویی خاص یک سرزمین نیست. هر ملتی قصهها و حکایتهای خودش را دارد هر چند این قصهها با ریشههایی مشترک به اشکال و صورتهایی گوناگون نقل میشوند.
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بهترین داستانهای جهان 2 (قرن 19و 20 دوران طلایی) مجموعه داستان
در اواخر قرن نوزدهم داستان کوتاه به صورت نوع ادبی مهمی درآمد و بخش با اهمیت صدها مجلهای شمرده میشد که در اروپا و آمریکای شمالی انتشار مییافت. این مجلهها منحصرا به چاپ داستان کوتاه و سریالهای رمانتیکگونه و غیرواقعی که همه انباشته از ماجراجویی، شور و هیجان وصفناپذیر، زنان زیبا و مردان آرمانی بود، میپرداختند...
گدا و دوشیزه مغرور و داستانهای دیگر
ادبیات در اساس صورتگر جوهر زندگی است، زیرا وقایع بنیادین زندگی را از بستر روزمره بیرون میآورد و، با ترسیم چکیده هر واقعه ، عرصه روایت را به تجلیگاه راستین تاریخ بدل میکند. سیمای شاخص هر نسلی در ادبیات آن است که نمود مییابد.
3 نامه و 1 قصه و چند داستان دیگر
وجنات شگفتزدهاش دیدن دارد، وقتی که کناردستی من در نهایت به نقطه محاسبه شده میرسد و چیزی را لمس نمیکند جز هیچ. هیچ هیچ! کفش شماره چهل و پنجش تنها و بیکس شده. دیگر طاقت نمیآورد.
ابتدا به زمین نگاه میاندازد، بعد به پای من. من همچنان غرق در افکار خود با عروسکهایم بازی میکنم و طرف کمکم متوجه میشود ...