مجموعه داستان خارجی

سیب سرخ

شب است عیسابکف نشسته است و فکر می‌کند نامه‌اش را چه طور شروع کند؟ در این نامه چه باید بنویسد؟ این کار بسیار مشکل، و تقریبا غیر ممکن است چه چیزها که برای گفتن وجود دارد، خیلی حرف‌ها جمع شده‌اند! آیا زن اعتراف‌های او را که خیلی دیر صورت می‌گیرد درک خواهد کرد؟

بوتیمار
9789649963570
۱۳۹۱
۸۰ صفحه
۱۰۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
تهدید و داستان‌های دیگر
تهدید و داستان‌های دیگر ... سیم محال است، برای این که درخت را زخمی می‌کند - وقتی کالبی با تمام سنگینی‌اش با آن آویزان شود به شاخه‌ای بسته شده برمی‌خورد ـ و این را، در آن روزها که سالم‌سازی محیط‌زیست اهمیت داشت، ما نمی‌خواستیم، می‌خواستیم؟ کالبی نگاه تشکرآمیزی به من کرد و ختم جلسه اعلام شد...
21 داستان از نویسندگان معاصر فرانسه
21 داستان از نویسندگان معاصر فرانسه تنوع و غنای ادبیات معاصر فرانسه را از همین مقدار اندک می‌توان دریافت. دیدگاه‌ها گوناگون و سبک‌ها بسیار متفاوت است و مترجم کوشیده است تا تفاوت سبک‌ها را در ترجمه منعکس کند. ماجراها همه ظاهرا در سطح زندگی روزمره می‌گذرد: دیداری زودگذر میان یک زن و مرد که گویی برای ایجاد زندگی مشترک به هم رسیده‌‌اند؛ عشق طولانی و خاموش ...
23 داستان از داستان‌نویسان امروز ایران با تفسیر
23 داستان از داستان‌نویسان امروز ایران با تفسیر «اون وقتا نه کولر داشتیم و نه این همه پادرد و کمردرد. یه پاشیر داشتیم عین یخچال. حیاط بیرونی و حیاط خلوت درندشت بودند و باغچه‌ها پر از گل‌های رنگارنگ...» چشم‌انداز خانه‌اش، دنیای درون خانه را نشان می‌دهد و مصداقی است از آن‌چه او می‌خواهد باشد؛ گرچه همه دوست و ایل و تبارش رفته‌اند و او تنها مانده و محله ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها