مجموعه داستان خارجی

طرف تاریکی

ترس همواره به فاصله یک گام جلوتر راه می‌رود، حضور سایهوار مرگ است پشت سر آدمی. با این داستان‌ها، به قلمرویی ناشناخته و تاریک گام می‌گذاریم که در آن، مرزهای مرگ و زندگی درهم تنیده است. ضرب‌المثلی انگلیسی می‌گوید: هیچ فرد مرده‌ای نمی‌تواند داستان تعریف کند. پس راوی، همان کسی است که زنده از دل ترس بیرون آمده است. من حالا بخشی از اونم، اون به خودش تلقین می‌کنه که من اون‌جا، گوشه سرش نیستم. اما من صدای تمام افکارشو می‌شنوم و از رازهایش باخبرم. در رویاهاش، حضوری سنگ گونه دارم و توی مناظری انباشته از جهنم و خیال، تو کوچه‌های خلوت تاریک و جنگل‌های مرطوبی که وزغ‌ها مثل گناه، درش جست‌وخیز می‌کنند، دنبالش می‌کنم. جایی نیست که بتونه تنها باشه، من همیشه با فاصله یه گام پشت سرشم، چون اون‌جا هیولایی هست که شکارش به اون زنجیر شده. زنجیری خیلی خیلی خاص.

9786009203185
۱۳۹۴
۱۵۲ صفحه
۴۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
تلخ عین عسل (داستان‌های کوتاه طنز جهان)
تلخ عین عسل (داستان‌های کوتاه طنز جهان) راستش را بخواهید من آدم پر دل و جراتی نیستم. یعنی لزومی ندارد آدم شجاعی باشم. سرباز و خلبان آموزشی و راننده تانک یا غواص و این حرف‌ها نیستم. یک آدم معمولی. یک طراح و برنامه‌ریز. بیشتر از بیست سال سابقه در ادارات مختلف را یدک می‌کشم. در صنایع آرایشی و بهداشتی و مواد خام صنعتی کار کرده بودم. حالا ...
فیل ناپدید می‌شود (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان)
فیل ناپدید می‌شود (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان) قصه‌های این مجموعه در زمره ادبیات نوین و داستان‌های مدرن قرار می‌گیرند. قصه‌ها از قاره‌های اروپا و آمریکا، آسیا و آفریقا انتخاب شده تا درک قابل توجهی از وضعیت داستان‌‌نویسی امروز جهان را فراهم آورد.
سقوط و داستان‌های دیگر از نویسندگان اسپانیا
سقوط و داستان‌های دیگر از نویسندگان اسپانیا داستان‌های کوتاهی که در این دفتر گنجانده شده‌اند آثاری از نویسندگانی با روحیه‌ها و سلیقه‌های متفاوت هستند: اگر آلارکون قصه‌ای نه بیگانه با مطایبه می‌نویسد، گوستابو آدولفو بکر، اثری که بین واقعیت و غیر واقعیت در نوسان است و فضایی از موسیقی پری‌وار شگرف می‌آفریند عرضه می‌کند؛ اگر امیلیا پاردو باثان و کلارین و ناتورالیسم توجه دارند، گونثالث از طنز ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بوی پونه
بوی پونه
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها