۲۲ رمان
از ویکی پدیای فارسی احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ ...
77 شعر از احمد شاملو
آنگاه بانوی پرغرور عشق خود را دیدم.
در آستانه پر نیلوفر،
که به آسمان بارانی میاندیشید.
و آنگاه بانوی پرغرور عشق خود را دیدم.
در آستانه پر نیلوفر باران،
که پیرهناش دستخوش بادی شوخ بود.
و آنگاه بانوی پرغرور باران را.
در آستانه نیلوفرها،
که از سفر دشوار آسمان باز میآمد.
مثل خون در رگهای من (نامههای احمد شاملو به آیدا)
افسوس. چشمهای تو که مثل خون در رگهای من دوید، یکبار دیگر مرا به زندگی بازگرداند. تصور میکردم خواهم توانست به این رشته پر توان عشقی که به طرف من افکنده شده است چنگ بیندازم و یکبار دیگر شانس خودم را برای زندگی و سعادت آزمایش کنم. چه میدانستم که برای من، هیچگاه "زندگی" مفهوم درست خود را پیدا نخواهد ...
بنبستها و ببرهای عاشق (گزینه شعر معاصر)
با آوازی یکدست
یکدست
دنباله چوبین بار
در قفایاش
خطی سنگین و مرتعش
بر خاک میکشید
«تاج خاری بر سرش بگذارید!»
و آواز دراز دنباله بار
در هذیان دردش
یکدست
رشتهای آتشین
میرشت
روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقه امریغ
... البته این یک سفرنامه شخصی نیست، بلکه از زبان یک پادشاه فرضی، احتمالا از طایفه منحوس قاجاریه روایت میشود، تا برخورد دو جور تلقی و دوگونه فرهنگ و برداشت اجتماعی برجستهتر جلوه کند. و اینکه قالب طنز را برایش انتخاب کردم جهتش این است که جنبههای انتقادی رویدادها را در این قالب بهتر میشود جا انداخت. ...
ملکه سایهها
یکی بود یکی نبود.
روزی روزگاری، زیر این آسمان کبود، خواهر و برادری بودند که به خوبی و خوشی با هم زندگی میکردند. روزها برادر میرفت کار میکرد و پول در میآورد، و خواهر توی خانه میماند و به کارهای خانهداریاش میرسید.
یک روز که آن دو تا کنار هم جلو پنجره نشسته بودند و پرواز کبوترها را توی آسمان تماشا میکردند، ...