۲۲ رمان
از ویکی پدیای فارسی احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ ...
مجموعه آثار احمد شاملو 1 (مجموعه اشعار)
مردی ز باد حادثه بنشست
مردی چو برق حادثه برخاست
آن، ننگ را گزید و سپر ساخت
وین، نام را، بدون سپر خواست
ابری رسید پیچان پیچان
چون خنگ یالاش آتش، بر دشت
برقی جهید و موکب باران
از دشت تشنه، تازان بگذشت
آن پوک تپه، نالان نالان
لرزید و پاگشاد و فرو ریخت
و آن شوخ بوته، پر تپش از شوق
پیچید و با بهار درآمیخت
آیدا درخت و خنجر و خاطره
اندکی بدی در نهاد تو
اندکی بدی در نهاد من
اندکی بدی در نهاد ما...
و لعنت جاودانه بر تبار انسان فرود میآید
آبریزی کوچک به هر سراچه هر چند که خلوتگاه عشقی باشد شهر را
از برای آن که به گنداب در نشیند
کفایت است
ترانههای اشک و آفتاب (با قاب) مجموعه شعر
در این مجموعه
آیدا در آیینه، ابراهیم در آتش، ققنوس در باران، درآستانه، مرثیههای خاک. لحظهها و همیشه، مدایح بیصلحه،
ترانههای کوچم غربت.
مثل خون در رگهای من (نامههای احمد شاملو به آیدا)
افسوس. چشمهای تو که مثل خون در رگهای من دوید، یکبار دیگر مرا به زندگی بازگرداند. تصور میکردم خواهم توانست به این رشته پر توان عشقی که به طرف من افکنده شده است چنگ بیندازم و یکبار دیگر شانس خودم را برای زندگی و سعادت آزمایش کنم. چه میدانستم که برای من، هیچگاه "زندگی" مفهوم درست خود را پیدا نخواهد ...
خروس زری پیرهن پری
آتیش یه جونت بزنه.
به خون و مونت بزنه!
با پیشی زشت بیحیا.
آتیش به جون گرفتهها!
نقطه رو رحمتم شدین.
اسباب زحمتم شدین...