۲۲ رمان
از ویکی پدیای فارسی احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ ...
آیدا درخت و خنجر و خاطره
اندکی بدی در نهاد تو
اندکی بدی در نهاد من
اندکی بدی در نهاد ما...
و لعنت جاودانه بر تبار انسان فرود میآید
آبریزی کوچک به هر سراچه هر چند که خلوتگاه عشقی باشد شهر را
از برای آن که به گنداب در نشیند
کفایت است
بنبستها و ببرهای عاشق (گزینه شعر معاصر)
با آوازی یکدست
یکدست
دنباله چوبین بار
در قفایاش
خطی سنگین و مرتعش
بر خاک میکشید
«تاج خاری بر سرش بگذارید!»
و آواز دراز دنباله بار
در هذیان دردش
یکدست
رشتهای آتشین
میرشت
میراث
وقتی با سر و روی تر از حیاط برگشتم و پشت به پنجره جلو آینه نشستم، رو تیغه بالای دیوار حیاط که از پنجره تو آینه دیده میشد چشمم به گربه خاکستری دراز و لاغری افتاد که انگار از تو آینه مواظب رفت و آمد من بود، و دیدم که رک و پوست کنده، با کله نسبتا بزرگش بهام اشارههایی ...
ابراهیم در آتش
آنچه به دید میآید
و آنچه به دیده میگذرد
آنجا که سپاهیان
مشق قتال میکنند
گستره چمنی میتواند باشد
و کودکان
رنگینکمانی
رقصنده و
پر فریاد
مجموعه آثار احمد شاملو 1 (مجموعه اشعار)
مردی ز باد حادثه بنشست
مردی چو برق حادثه برخاست
آن، ننگ را گزید و سپر ساخت
وین، نام را، بدون سپر خواست
ابری رسید پیچان پیچان
چون خنگ یالاش آتش، بر دشت
برقی جهید و موکب باران
از دشت تشنه، تازان بگذشت
آن پوک تپه، نالان نالان
لرزید و پاگشاد و فرو ریخت
و آن شوخ بوته، پر تپش از شوق
پیچید و با بهار درآمیخت