رمان خارجی - خاور میانه

شیر سیاه (روایتی طنزآلود از بحران هویت که این روزها ممکن است برای هر زن در آستانه مادر شدن رخ دهد)

(Black milk)

چرا همیشه فکر می‌کردم که یک مادر به محض در آغوش کشیدن طفل تازه به دنیا آمده‌اش به سمت شادی و شادمانی خیز برمی‌دارد؟ چرا هیچ کس نگفت که به هنگام خیز برداشتن و شادی و شادمانی، ممکن است سرم به سقف بخورد و تا مدت‌ها گیج و منگ باشم؟ چرا هیچ کس نگفت که گذر از دالان بهشت به این راحتی‌ها نیست؟ چرا هیچ کس نگفت که برای مادر شدن باید پیله‌های سفت و سخت را پاره کرد و با دو بال فرشته‌سان پرواز کرد؟ چرا فکر می‌کردم که امروز می‌توانم طفلی را به دنیا بیاورم و فردا هم چون گذشته، به زندگیم ادامه دهم، بدون اینکه در افکار و رفتار و عقاید و باورها و روش زندگیم تغییری بدهم؟...

ری‌را
9786009595143
۱۳۹۵
۳۱۶ صفحه
۲۲۱ مشاهده
۰ نقل قول
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
ملت عشق (پالتویی) گالینگور
ملت عشق (پالتویی) گالینگور خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
طریقت عشق (روایتی از عشق پرشور مولانا و شمس)
طریقت عشق (روایتی از عشق پرشور مولانا و شمس) به یاد دارم سال‌ها قبل شور نوشتن زمانی در دلم افتاد.شریعت عشق. اما جسارت نوشتنش را در خود نیافتم. زبانم لال و نوک قلبم کور شد. در پی خوردن 40 تنور نان رفتم. دنیا را گشتم، انسان‌ها را شناختم، حکایت‌هایی شنیدم. بسیار بهار بر من گذشت نانی در تنورها نماند و من هنوز در عشق چون کودکی بی‌تجربه بودم.
شمعدانی
شمعدانی دختری که نامش را دوست نداشت با دقت نگاه کرد. او پیش از این با کسی که لکنت داشته باشد، آشنا نشده بود. تا آن لحظه در هر جایی، دخترک آدم متفاوتی بود. اولین بار بود که با بچه‌ای مثل خودش آشنا می‌شد. در واقع، شاید هر کسی در این دنیا با دیگران فرق داشته باشد، انسان نمی‌تواند این را ...
3 دختر حوا
3 دختر حوا -
ملت عشق (پالتویی)
ملت عشق (پالتویی) خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها