رمان خارجی

روی پاشنه‌های بلند (داستان‌های عاشقانه از زنان جهان)

(Short masterpieces)

این کتاب شامل داستان‌هایی از زنان جهان است. کاترین منسفیلد، پنه‌لوپ مورتیمر، مری شلی، مارگارت آت‌وو، ویرجینیا ولف و ...، همگی زنانی قصه‌نویس و قصه‌نویسانی برجسته‌اند. زنانی که می‌دانند چه بگویند و چگونه بگویند. این مجموعه دریچه‌ای به خلوت زنان قصه‌گوی جهان است، زنانی که از ترس، حسرت، آرزو، مرگ و رویاهای بربادرفتة خود می‌گویند و زنانی که هنوز امیدوارند.

نامیرا
9789647144353
۱۳۸۳
۲۲۰ صفحه
۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
قرار بازی (داستان‌هایی از زنان نویسنده غربی) مجموعه داستان
قرار بازی (داستان‌هایی از زنان نویسنده غربی) مجموعه داستان ... فران به آشپزخانه رفت. لیز کمی به سوی پنجره متمایل شد و نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان رو به غرب بود. گرچه از ارتفاع نگاه می کرد، اما در مورد جهت دیدش مطمئن بود. هنوز عادت به دیدن چنین منظره‌هایی از آن ارتفاع را نداشت و این که به راحتی شاهد زندگی دیگران باشد...
100 (100 داستان ک...
100 (100 داستان ک... روزی روزگاری، مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سال‌ها به هنگام پاییز انارهایش را در سینی‌های نقره‌ای، بیرون باغش می‌گذاشت و بر سینی‌ها علامت‌هایی گذاشته بود که رویشان نوشته بود: یکی بردارید، نوش جانتان. اما مردم می‌گذشتند و هیچ‌کس از میوه‌ها بر نمی‌داشت! مرد فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینی‌های نقره نگذاشت، اما ...
اشتیاق (مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های آمریکایی و کانادایی)
اشتیاق (مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های آمریکایی و کانادایی) داستان‌هایی که در این کتاب آمده، از میان دو مجموعه بهترین داستان‌های کوتاه آمریکایی سال 2005 و داستان‌های برنده جایزه اهنری سال 2006 انتخاب شده‌اند.
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
داستان‌های کوتاه از ادبیات جهان
داستان‌های کوتاه از ادبیات جهان ناگهان مرد از همان‌جا که نشسته بود گفت: به نظر نمی‌رسد که قصه‌گوی موفقی باشید. عمه بعد از این حمله لفظی غیرمنتظره حالت تدافعی به خود گرفت و با لحنی جدی گفت: خیلی سخت است قصه‌ای به بچه‌ها بگوییم که هم آن را بفهمند و هم دوست داشته باشند. مرد گفت: من با شما موفق نیستم. عمه با حاضر جوابی ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها