نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

گوشه نشینان آلتونا (نمایش‌نامه در 5 پرده)

ای قرن‌های خوشبخت، شما که با نفرت‌های ما آشنا نیستید چگونه می‌توانید به قدرت سفاک عشق‌های مهلک ما پی ببرید؟ عشق، نفرت، یک و یک... ما را تبرئه کنید... ای کودکان زیبا، شما از ما بیرون آمده‌اید، شما را دردهای ما ساخته‌اند، این قرن زن است و می‌زاید، آیا مادرتان را می‌خواهید محکوم کنید؟

نیلوفر
9789644483394
۱۳۹۶
۲۸۸ صفحه
۱۱۹ مشاهده
۰ نقل قول
ژان پل سارتر
صفحه نویسنده ژان پل سارتر
۳۶ رمان سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد. پدرش ژان باپتیست سارتر (۱۸۴۷-۱۹۰۶) افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش آنه ماری (۱۸۸۲-۱۹۶۹) دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندهٔ جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب زرد از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش بازگشت. پدربزرگش چارلز شوایتزر یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی اشتغال داشت. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت ...
دیگر رمان‌های ژان پل سارتر
مردگان بی‌کفن و دفن
مردگان بی‌کفن و دفن در مرده‌های بی‌کفن و دفن، برای اولین بار مقاومت دل‌خراش جسم بشر در برابر درد، با وحشیانه‌ترین اعمال شکنجه به نمایش گذاشته می‌شود. دو گروه رو در روی هم قرار می گیرند. شکنجه‌گر و شکنجه‌شده.
کار از کار گذشت
کار از کار گذشت مردی کوتاه قامت و زخمت، پیپ به دست، بدلباس، معتقد به اخلاقیات، عاشق شهرت، کله‌شق و انتقادناپذیر، دشمن سرسخت بورژوازی، فیلسوف، محقق، منتقد، نویسنده و بالاخره پایه‌گذار مکتب اگزیستانسیالیسم در 21 ژوئن 1905 در پاریس به دنیا آمد. نوشته‌های سارتر که شامل عقاید فلسفی او بود به ایجاد مکتب اصالت وجود انجامید. سارتر بشر را خالق سرنوشت و سازنده شخصیت ...
غثیان
غثیان اصل عمده و اساسی در ادبیات، آن‌گونه که سارتر می‌گوید، بررسی رابطه انسان با جهانی نامعقول است، جهانی کم‌تر دل‌پذیر، آکنده از ابهام و تردید، آکنده از اضطراب؛ و جهان آنتوان روکانتن از این امر مستثنی نیست. غثیان حدیث انسان تنهایی است که در چرخ و واچرخ زمان، از تنهایی خویش پناهگاهی می‌سازد تا بنواند در مقابل هجوم افکار سرد ...
دوزخ
دوزخ این مجسمه این‌جاست، هر وقت نگاش می‌کنم می‌فهمم که توی جهنم هستم. همه چیز از قبل پیش‌بینی شده‌س. هیچ‌وقت باور نمی‌کردم که چه حرف‌هایی درباره این‌جا می‌زدن... جهنم پر از وسایل شکنجه‌س، یادتونه؟ ولی جهنم دیگرانند... جهنم شما هستید...
3 داستان
3 داستان من هم خسته و هم در هیجان بودم. و نمی‌خواستم دیگر به پیش‌آمدهای سحرگاه و مرگ فکر بکنم. فقط به کلمات و یا به خلا برمی‌خوردم و ارتباطی در فکرم پیدا نمی‌شد. اما همین که می‌خواستم به چیز دیگری فکر بکنم لوله‌های تفنگ به طرف من دراز می‌شد. شاید بیست مرتبه پی در پی مراسم اعدام خودم را برگزار کردم ...
مشاهده تمام رمان های ژان پل سارتر
مجموعه‌ها