نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

طوفان

(The tempest)

لیکن مرا رها کنید از بند، به هلهله دست‌هایتان. دم جلیل شما می‌بایست تا بیاکند شراع‌هایم را. پس چونان که قلم عفو کشیدند بر گناهان شما، بگذارید تا د یده خطاپوش شما به آزادی‌ام بیانجامد.

فواد نظیری
ثالث
9786004052948
۱۵۲ صفحه
۲۳۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
هنری پنجم
هنری پنجم درام هیجان‌بخش، زندگی پادشاهی فره‌مند در آشوب تنش‌های داخلی و جنگ‌های برون مرزی و حماسه پیروزی سپاه کوچک او بر ارتش عظیم فرانسه هنری پنجم، اوج استادی شکسپیر در نگارش نمایش‌نامه‌های تاریخی است، با نگاهی تردیدآمیز به جنگ...
هملت
هملت بودن یا نبودن، حرف در همین است. آیا بزرگواری آدمی بیش در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستم‌پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتننه و آشوب سلاح برگیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن، نه بیش، و پنداری که ما با خواب به درد‌های قلب و هزاران آسیب طبیعی ...
شب دوازدهم
شب دوازدهم معصیت قتل، از عشقی که قرار است پنهان بماند، رسواتر نیست. شب عشق، روز است... ای سزاریو، سوگند به گل‌های سرخ بهاری، به عفت، به شرافت، به صداقت، به مواردی از این دست، که با همه غرورت، تو را آن چنان عاشقم که عقل و منطق را یارای کتمان شیدایی‌ام نیست. به زحمت دلیلی مجوی که چون تو را خواستگارم، ...
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت رومئو و ژولیت داستان غم‌انگیز دو دلداده است که در حقیقت لیلی و مجنون مغرب زمین محسوب می‌شود و به اکثر زبان‌های جهان ترجمه شده است. این دو دلداده از دو خاندان هستند که سال‌ها با یکدیگر سر دشمنی داشته و به کشتار یکدیگر می‌پرداخته‌اند و حتی دامنة این خصومت به خدمتکاران و اطرافیان آن‌ها کشانده می‌شده. وقتی ‌رومئو و ...
اتللو
اتللو آه، ای روح من، فتنه این‌جا خفته است، همه را او موجب شده. و شما، ای ستارگان آرزمگین، مپسندید که با شما بگویم چه کرده است! همه را او سبب شده. اما خونش را نخواهم ریخت، و این پوست سفید‌تر از برف را، که هم‌چون مرمری که بر گور‌ها می‌نهند صاف است، زخمدار نخواهم کرد. با این همه، باید بمیرد. ...
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها