گورخواب کتاب داستانی است با پایی در واقعیت و پایی در خیال. داستان اصلی «درست یک روز پس از نامه سرگشاده اصغر فرهادی، کارگردان سینما، به حسن روحانی، رییس جمهور ایران، درباره وضعیت گورخوابهای نصیرآباد» شروع میشود و با انفجاری آشنا وسط شهر به پایان میرسد. این میان، پنج داستان و پنج میانداستان دیگر هم هست؛ سرگذشت آدمهایی که فنر وجودشان فشرده شده و معلوم نیست جهش نهایی به کدام سو پرتابشان خواهد کرد. نتیجه، شاید، کشکول همزمان خندهدار و تاسفباری از وضعیت خودمان باشد. قصههایی «برای بازگویی جزئیات از قرار فراموششدنی زندگی آدمهایی کوچک. آدمهایی که اینجا بودند. آدمهایی که در صفهای دراز گورهایی از پیش مقرر آرام به پیش میرفتند و اما همین مسیر اجباریشان را هم با دستاندازها و کلوخهایی ناگزیر روبهرو دیدند. آدمهایی که ایرانی بودند. آدمهایی که ما بودیم.»