کلارا گاردنر ماهها آموزش دید تا با آتش تصاویر ذهنیاش مواجه شود، اما برای انتخابی که باید در آن روز میکرد، آماده نبود. در نتیجه فهمید که هیچچیز در مورد فرشتهواره بودن به آن سادگی که فکر میکرد، نیست. حالا کلارا میان عشقش به تاکر و احساسات پیچیدهاش در مورد نقشهایی که به نظر میرسد سرنوشت او و کریستین باشد که در دنیای زیبا و خطرناک ایفا کنند، گیر افتاده است. در این میان با افشاگری تکاندهندهای روبهرو میشود: کسی از عزیزانش طی چند ماه آینده فوت خواهد کرد. کلارا با وجود آیندهای نامطمئنش، تنها چیزی که به طور قطع میداند این است که آتش تنها شروع ماجرا بود. در این دنباله جذاب غیرزمینی، سینتیا هند لذت عشق اول، رنج از دست دادن و سردرگمی ناشی از پیدا کردن خود را به تصویر میکشد.