نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

فیلم

(Film)

این فیلم‌نامه تنها تلاش ساموئل بکت در عرصه‌ی رسانه سینماست. فیلم‌نامه در سال 1963 نگاشته و در تابستان 1964، با کارگردانی آلن‌ شنایدر و با نقش آفرینی باستر کیتون در شهر نیویورک به فیلم درآمد برای فیلم‌برداری این فیلم ساموئل بکت خود در جولای همان سال به آمریکا سفر کرد. این فیلم صامت است، تنها یک صدای ملایم " هیس" در آن به گوش می‌رسد و براساس نظریه برکلی یعنی ادراک شدن شکل گرفته است: به عبارت دیگر پس از نفی تمام دریافت‌های بیرونی شامل حیوانی، انسانی یا ایزدی و سرکوب تمام آن‌ها خودآگاهی به قوت خود باقی می‌ماند. با وجود بنیان فلسفی، این فیلم بسان تمام آثار بکت دارای رگه‌های از کمدی است. انتشارات مهر دامون این اثر را برای نخستین‌بار به دوست‌داران سینما و بکت عرضه می‌کند.

علی باش
9789649651705
۱۳۸۴
۹۶ صفحه
۱۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
مالوی
مالوی این کتاب از سری 3 گانه ساموئل بکت (مالوی - مالون می‌میرد - نام‌ناپذیر ) به ترجمه سهیل سمی است.
مرفی
مرفی خورشید بی‌آن‌که چاره دیگری داشته باشد، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمه‌ای در وست برامپتن، خارج از نوررس نشسته بود. او این‌جا در قفسی جمع‌ و جور و شمالی ـ غربی که چشم‌اندازی یکپارچه به قفس‌های جمع و جور و جنوبی ـ شرقی داشت، حدودا شش ماه آزگار خورده و نوشیده و ...
آخر بازی (بازی در 1 پرده) نمایش‌نامه
آخر بازی (بازی در 1 پرده) نمایش‌نامه بکت، نام نمایش‌نامه «آخر بازی» را از بازی شطرنج گرفته است. البته نمایش‌نامه راجع به پایان بازی شطرنج نیست. اما وضع پایان بازی در شطرنج مقایسه‌ای است با پایان بازی زندگی. «پایان در آغاز است با این وجود ادامه می‌دهیم.» در «آخر بازی» هیچ اتفاقی نمی‌افتد و این «هیچ» است که اهمیت دارد. «گریه کن، گریه کن برای هیچ فقط ...
اولین عشق
اولین عشق درست یا نادرست، من زمان ازدواجم را با مرگ پدرم مرتبط می‌دانم. شاید در کرات دیگر روابط دیگری حاکم باشد. پیش از این، مشکل بود آن‌چه را که فکر می‌کردم می‌دانم، به زبان بیاورم. تا جایی که می‌دانم، چند وقتی از مرگ پدرم نگذشته بود که سر قبرش رفتم و آن روز، تاریخ مرگش را یادداشت کردم. فقط تاریخ مرگش ...
پایان
پایان 7 روز هفته را کار نمی‌‌کردم، چون تقریبا خرجی نداشتم. حتی می‌توانستم کمی هم پس‌انداز کنم، برای روزهای مبادا. روزهایی که کار نمی‌کردم، در دخمه‌‌ام دراز می‌کشیدم. دخمه‌ام کنار رودی بود، در یک ملک خصوصی، یا ملکی که قبلا خصوصی بوده. این ملک که ورودی‌اش به خیابانی تنگ، تارک و آرام باز می‌شد، در دیواری محاط بود، طبیعتا به جز ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها