رمان خارجی - فرانسه

فرزند نوح

(L`enfant de Noe)

«ژوزف کوچولو، می‌دانی اولین کلکسیونر تاریخ کی بوده؟» «نه!» «نمی‌شناسمش.» «زمان‌های دور، باران‌های بی‌وقفه‌ای می‌بارید که سقف‌ها را ویران می‌کرد، دیوارها را آوار می‌کرد، پل‌ها را خراب می‌کرد، راه‌ها را می‌بست و باعث طغیان رودها و دریاها می‌شد. سیل شهرها و روستاها را ویران می‌کرد. بازمانده‌ها ابتدا به بالای کوه پناه بردند، اما سیل حتی باعث ریزش کوه‌ها هم شد. مردی به نام نوح وقتی کره زمین را پر آب دید شروع به جمع‌آوری هر چه یافت می‌شد کرد و به کمک زنان و مردان، دختران و پسران، دنبال نر و ماده هر جانداری گشت: روباه نر و روباه ماده، ببر نر و ببر ماده، قرقاول نر و قرقاول ماده، عنکبوت‌ها، شترمرغ‌ها، مارها...

9786229936320
۸۸ صفحه
۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
مادام پیلینسکا و راز شوپن
مادام پیلینسکا و راز شوپن «هیچ‌وقت این‌طور ننواخته بودم. با صداهای بم روان، قطره‌های ملودی و خطوط کف‌آلود جزر و مد به حاشیه قاره شوپن نزدیک می‌شدم. همه چیزهایی که مادام پیلینسکا به من آموخته بود: سکوت، حلقه‌های روی آب، شبنم، برگ‌هایی که روی شاخه نرم درخت تکان می‌خوردند، فکر کردن به چیزی دیگر، آوازهای ظریف در حد شکستن که تا بی‌نهایت ادامه داشتند.»
انجیل‌های من
انجیل‌های من اینک این رویای دراماتیک است. اقتباسی به شمار نمی‌رود، بلکه بازنویسی است، متنی است متفاوت، جاندارتر، عصبی‌تر و با عضله‌های خشک. 2 شخصیت اصلی، عیسی و پیلات، برای آن چه روی می‌دهد آماده نشده‌اند: از ابتدا دارای ذهن‌هایی منطقی هستند و می‌خواهند دنیا را به گونه‌ای که به آنان آموخته‌‌اند، بدون منطقه‌های تاریک یا روشن، جدول‌بندی شده بر اساس دانش، سنت ...
گل‌های معرفت
گل‌های معرفت خدای عزیز! پسرک مرد. من هم‌چنان به همدمی و سرگرم کردن اطفال بیمار خواهم پرداخت. اما برای هیچ کس مامی روز نخواهم بود. فقط اسکار بود که مرا مامی‌رز می‌دانست. شمعی بود که امروز صبح خاموش شد. در نیم ساعتی که پدر و مادرش و من رفته بودیم قهوه‌ای بخوریم. او در غیبت ما مرد و من گمان می‌کنم که در انتظار همین ...
مسیو ابراهیم
مسیو ابراهیم «مسیو ابراهیم، اگه با زنتون و برژیت باردو توی یه قایق باشین و قایق چپ بشه چیکار می‌کنین؟» «مطمئنم که زنم شناگر ماهریه.» تا حالا ندیده بودم که چشمی چنان بخندد. من هم از ته دل خندیدم. چشم‌هاش برق می‌زد. پیرمرد برخلاف ظاهرش راز خوشبختی و لبخند را می‌شناسد و به دوست نوجوانش می‌شناساند. در جهان مطلق‌ها و پیش‌داوری‌ها، در جهان سوزاندن به ...
کنسرتویی به یاد 1 فرشته
کنسرتویی به یاد 1 فرشته ... صدای کنسرتویی به یاد یک فرشته، خفیف و پنهانی از بلندگو به گوش می‌رسید. خاطره موسیقی، بیشتر از خود موسیقی، تداعی می‌شد. کریس مراقب بود تا صدا در اتاق زیر شیروانی‌اش زیاد نشود، چون در این خانه بزرگ چوبی که در کوهستان ساخته شده بود، صداها از اتاقی به اتاق دیگر می‌رفت؛ دوست نداشت یکی از نوجوانانی که از ...
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها