انگاری در بهشت بالای سرم باز شده بود، صاف همون لحظه، و من میتونستم صدای جهانو بشنوم. تمام چیزی که من میشنیدم فریاد این هستی بود... میدونی چی میگفت؟ داشت میخندید. آره. همه حواسشو جمع کرده بود و داشت میخندید، داشت به من میخندید...
بگو آآآ (روایت 1 شغل) مجموعه داستان
مجموعهای که در دست دارید بخش اول خاطرات شغلی است که از خرداد 89 تا خرداد 90 در مجله همشهری داستان چاپ شدهاند. به کتاب درآمدن این صفحات به طرفداران قبلی این نوشتهها امکان میدهد که مجموعه کاملی از آن را در اختیار داشته باشند. برای کتابخوانان و آنهایی که پیشتر مخاطب این صفحات نبودهاند هم شرایطی فراهم میشود که ...
5 ضرب در 2 (5 نمایشنامه دو شخصیتی برای 2 بازیگر زن) مجموعه دنیای مدرن 3
من نمیخوام بمیرم. اگه یه مار پیداش بشه و مسمومم کنه، خب کرده. اگه شورشیها بیان و بهم شلیک کنن یا با چاقو سرم رو ببرن، خب کردن. اینها دست من نیست. اما این که بدن خودم بهم بتازه و بکشدم... نه. نمیتونم قبول کنم.
مجموعه داستانهای کوتاه
این مجموعه شامل کتابهای:
عکسهای فوری
شرم نوشتن
حالا این هم از زندگی ما
نیمهشب در داستایفسکی
هفت مرگ ماکسیم گورکی
دانته و خرچنگ میباشد.
لازم نیست دلداریم بدی
چاریتی میداند که ازدواج من یک ازدواج سنتی هندی بوده.پدر و مادرم به کمک یک دلال ازدواج که از فامیلهای مادرم بود دامادی انتخاب کردند. همه کاری که من باید میکردم این بود که سلیقه غذاییاش را بفهمم...
اسم من اورلاندو زکی است. منظور از اورالاندو همان اورلاندو در فلوریداست که روی تیشرتی که صلیبسرخ به من داده نوشته شده؛ زکی ...