رمان ایرانی

امارت شر

من در سایه نشسته‌ام... عاملی تماشاگر... تاریکی روی آسمان دی‌سرا نشسته است، و در جنگل‌های سیاه آرا همه چیز گرد یک چیز می‌چرخ: امر شر. بخشی از متن کتاب: سرش را برای لحظه‌ای بالا گرفت... لحظه‌ای کوتاه که احتمالا نویسنده‌ها آن مرگ توصیف می‌کنند... آخرین تصویری که در ذهن او ثبت شد ابر سفیدی بود با خال‌های درشت بنفش... رگ خونی قطوری که پشت گردن شمس برجسته شده بود تیر کشید... رگی که مسافتی طولانی طی کرده بود تا مشتی خون به مغزش برساند... نزدکی به هشتاد هزار کیلومتر راه آمده بود برای تحویل دادن سهم ناچیزی از خون... انگار دوبار دور کره زمنی چرخ خورده باشد... اما حالا بعد از این همه راه، وقفه‌ای در کار رگ افتاد... خون به مغز شمس نرسید...

9786001825804
۲۸۸ صفحه
۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مجتبی هوشیار محبوب
آن‌ها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند
آن‌ها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند مجتبی هوشیار محبوب نویسنده جوان تجربه‌گرای روزگار ماست. رمان قبلی‌اش با نام آقای مازنی و دلتنگی‌های پدرش در سال 1391 جایزه رمان متفاوت سال، «واو»، را از آن خود کرد. کتاب تازه این نویسنده یعنی آن‌ها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند ادامه‌ای است بر روند فکری و روایی این داستان‌نویس متفاوت. رمان متشکل از فصل‌ها و ...
آقای مازنی و دلتنگی‌های پدرش
آقای مازنی و دلتنگی‌های پدرش شاید همین‌طور کشکی کشکی خیال کنید که در این کتاب کوچک‌ترین اثری از زندگی نمی‌توان یافت. می‌خواهم بگویم: بله، یقینا همین‌طور است. «مازنی»
مشاهده تمام رمان های مجتبی هوشیار محبوب
مجموعه‌ها