فورا زندانیاش را نزد نامزد انتخابات برد و همانطور که لوله تفنگ را به پشت گردن دختر فشار میداد به کلنل گفت: «این جادوگر را برایتان آوردم تا لغتهایش را پس بگیرید . مردانگیتان را به شما بازگرداند، کلنل.»
دزد و نگهبان (داستانهای کوتاه جهان 2)
هیچوقت عکسی از پدرم ندیدهام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمیدانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانیاش داشت، من هرگز آن را ندیدم.
پشه بینی دراز (کتابهای طلایی 5)
در بیشتر داستانهای این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شدهاند، مطالب آموزندهای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این گونه داستانها هرگز نمیمیرند. داستان برای بچهها نوشته بیجانی نیست؛ در خیال بچهها جان میگیرد و با آنها زندگی میکند. امید است خواندن این داستانها با بچهها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یاس و ...
قصهها و داستانهای جانی رداری
کتاب حاضر شامل 54 قصه و افسانه است که از 4 مجموعه این نویسنده به نامهای اشتباههای جورواجور، قصههای جادویی، قصههای رنگارنگ و قصههای تلفنی انتخاب و به فارسی ترجمه شدهاند.
80 سال داستان کوتاه ایرانی 2 (2 جلدی)
مجموعه دو جلدی هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی با بیش از 60 داستان شاخص از 60 نویسنده برجسته ایرانی، انتخابی است از بهترین داستانهای کوتاه سالهای 1300 تا 1380.
آشنایی با چهره، زندگی و شیوه ادبی هر نویسنده، همراه با تحلیل و بررسی هر داستان، از دیگر ویژگیهای این مجموعه است.
100 (100 داستان ک...
روزی روزگاری، مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سالها به هنگام پاییز انارهایش را در سینیهای نقرهای، بیرون باغش میگذاشت و بر سینیها علامتهایی گذاشته بود که رویشان نوشته بود: یکی بردارید، نوش جانتان. اما مردم میگذشتند و هیچکس از میوهها بر نمیداشت!
مرد فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینیهای نقره نگذاشت، اما ...