مجموعه داستان ایرانی

آهن قراضه نان خشک دمپایی کهنه (مجموعه داستان قصه نثر کوتاه و 1 مصاحبه)

درباره‌ خرت‌ و ‌پرت‌های این گاری شکسته: «آهن‌قراضه»‌ها، داستان‌های طنزند، «نان‌خشک»ها، قصه‌های فولکلور امروزی و طنز که به سفارش «گ. ف. و. ا. ش. ف. ر» یا همان «گروه فرهنگ و ادب شبکه فرهنگ رادیو» و برای برنامه‌ «تلخند» نوشته شده‌اند. «دمپایی‌کهنه»ها هم نثرهای کوتاه هستند. یک مصاحبه‌ دست‌ و‌ پا بلوری هم دارم. همه‌شان، این‌جا و آن‌جا چاپ شده‌اند، لبخند دیده‌اند، تشویق شده‌اند، تقدیرمال شده‌اند یا جایزه گرفته‌اند. ـ‌ آهن قراضه، نان‌خشک، دمپایی کهنه!... می‌خرم یا می‌فروشم؟... های من چی‏کار می‌کنم؟... چی‏کار می‌کنم من؛ هااااااای!

نشر چشمه
9786007405437
۱۳۹۶
۱۸۴ صفحه
۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آذردخت بهرامی
شب‌های چهارشنبه
شب‌های چهارشنبه شخصیت‌ها و راویان این داستان‌ها زندگی و تنهایی‌های خود را روایت می‌کنند، حتی وقتی تنها نیستند و جفتی کنار خود دارند. خواننده همراه آن‌ها به جستجوی امید و کامکاری در وقایع و روزمره‌گی‌ها می‌رود. شاید تعیین‌کننده‌ترین عنصر سازنده این داستان‌ها تقابل دنیای ذهنی شخصیت‌ها باشد با جهان بیرونی و تلاش شخصیت‌ها برای انطباق جهان بیرون با آن‌چه درون آن‌ها می‌گذرد.
سوتیکده سعادت پرشین فامیلز دات‌کام
سوتیکده سعادت پرشین فامیلز دات‌کام عرض کنم خدمت‌تان، پاپاجان من مدیریت یک آژانس حمل بار، به اضافه‌ی ریاست فدراسیون اصناف رانندگان ترانزیت و هفت هشت ده تا هندوانه‌ی دیگر را با یک دستش حمل می‌کند. این‌جوری نگاهش نکنید که ذلیل زن جماعت از هر نوع و دسته و تیره و نژادش است، برای خودش کیاوبیایی دارد. غیر از کانتینرها و هیجده چرخ‌ها و کامیون‌هایش، سه ...
نقطه
نقطه «همیشه فهرست بلندبالایی از اهداف داشتم. مشترک یا شخصی، اول هم به مشترک ها می پرداختم. فک و فامیل می گفتند برای خودت طلا بخر، نمی خریدم. همکاران شرکت می گفتند این قدر تیروتخته نخر، بگذار خودش بخرد، وظیفه اش است، می گفتم « من و اصغر نداریم که!» و سالی یک بار مبل و پرده و میز ناهارخوری عوض ...
آب آسمان
آب آسمان « حلقه‌ای از مویم را دور چشم‌ها، گردن، سینه، بازو و پاهایت می‌پیچم و گره کوری می‌زنم و تو را روبه‌رویم می‌نشانم. از حالا به بعد نه می‌توانی به خوابم بیایی و نه به خیالم. دیگر تمام شد... کاموای مشکیی را به نماد حلقه‌ای از مویت دور سرت می‌پیچم و گرهی می‌زنم. دگمه‌ا‌ی را به رنگ دگمه‌ی پیراهنت با دو ...
مشاهده تمام رمان های آذردخت بهرامی
مجموعه‌ها