آخرین فعالیتها
-
برای دنیای سوفی (رمان تاریخ حکمت غرب) نوشت :
ازخوندنش راضی ام. خیلییییییییی
-
از بیگناهم بیا :
…همه شروع کردندبه تسلیت گفتن: _تسلیت میگم. _غم آخرتون باشه. _نه! بارآخرتون باشه. _علیرضا! این چه حرفیه میزنی؟_خب «عموغم آخریه رسم جاافتاده بده. یعنی بعدی خودآقای دکتره زبونم لال! بارآخربهتره. یعنی دیگه غم نباشه. _خب چی میشدبگی دیگه غم نباشه؟الاتواین وضع به ناچاربایدبخندونی آدم رو؟شرمنده آقای دکتر! مابه سختی» امااوراحت باچهره خندانش زل زده بودبه صورت شرمنده وباحال علی… (...)
-
برای بیگناهم بیا نوشت :
ازخوندن بی گناهم بیاراضی ام. ارزش وقت گذاشتن داشت. شوخیاشم به دل مینشست. بعضی نویسندهها هستندجزشوخی خاک برسری راهی برای خندوندن خواننده بلدنیستن. این هنر یه نویسنده رو میرسونه که اینگونه شادودرفضایی سالم مخاطباش رو به خنده وا داره. مابه این نویسندههای متعهد وبااخلاق شدیدنیاز داریم. سپاس خانم حیاتی!