کلماتی که احساس را توصیف میکنند خیلی مبهماند؛ باید از کاربرد آنها اجتناب کرد و به شرح اشیا، انسانها و خود اکتفا کرد، در واقع شرح وفادارانهی وقایع. دفتر بزرگ آگوتا کریستف
بریدههایی از رمان دفتر بزرگ
نوشته آگوتا کریستف
کار سخت است، ولی سختتر از آن این است که کار کردن یک نفر را تماشا کنی و دست به سیاه و سفید نزنی، مخصوصا اگر آن آدم پیر باشد. دفتر بزرگ آگوتا کریستف
برای تصمیمگیری اینکه انشایی خوب «خوب» است یا «بد» ، قانون بسیار سادهای داریم: انشا باید واقعی باشد. باشد چیزی را که هست تعریف کنیم، چیزی را که میبینیم، میشنویم و انجام میدهیم. مثلا ممنوع است که بنویسیم «مادربزرگ شبیه یک جادوگر است» ، اما میتوانیم بنویسیم: «مردم مادربزرگ را جادوگر صدا میکنند». دفتر بزرگ آگوتا کریستف
دوست داشتن کلمه مطمئنی نیست، دقت و عینیت ندارد. دوست داشتن گردو و دوست داشتن مادربزرگ اینها نمیتوانند به یک معنا باشند. عبارت اول به طعمی دلپذیر توی دهان برمیگردد، و دومی به یک حس. دفتر بزرگ آگوتا کریستف
ما او را مادربزرگ صدا میکنیم. مردم او را جادوگر صدا میکنند. او ما را توله سگ صدا میکند. دفتر بزرگ آگوتا کریستف