حالا میفهمیدم، به قدر کافی زندگی نکرده بودم تا تجربه کافی به دست آورم حتی امروز هم که با شما حرف میزنم میدانم ولو اینکه آدم خیلی هم زجر کشیده باشد باز همیشه یک چیزی برای یاد گرفتن باقی میماند. زندگی در پیش رو رومن گاری
بریدههایی از رمان زندگی در پیش رو
نوشته رومن گاری
اغلب فکر میکنم که وقتی با آدم خیلی زشتی زندگی کنیم، عاقبت به خاطر زشتیاش هم دوستش خواهیم داشت. زندگی در پیش رو رومن گاری
وقت با کاروان شترش آهسته از سوی بیابان میآید عجلهای هم ندارد، چون بارش ابدیت است. اما چنین تعریفی وقتی واقعاً شنیدنی است که آن را عملاً روی صورت آدم پیری ببینیم که هر روز چیزهای بیشتری از او دزدیده میشود. اگر عقیده من را بخواهید، میگویم که که سراغ وقت را باید از دزدها گرفت. زندگی در پیش رو رومن گاری
زندگی موجب زیستن مردم میشود بدون اینکه توجه کنند بر آنها چه میگذرد. زندگی در پیش رو رومن گاری
قانون برای حمایت از کسانی درست شده که چیزهایی داشته باشند و بخواهند در مقابل دیگران از این چیزها دفاع کنند. زندگی در پیش رو رومن گاری
امید، همیشه، از همه چیز قویتر بوده زندگی در پیش رو رومن گاری
در زندگی باید برای همه چیز تاوان پس داد. زندگی در پیش رو رومن گاری
تنها چیزی که برایش مانده بود، زندگی بود. آدمها بیش از هر چیزی به زندگی چسبیدهاند و شنیدن این حرف وقتی با مزه میشود که به تمام چیزهای قشنگی که در این دنیا هست فکر میکنیم. زندگی در پیش رو رومن گاری
بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق میافتد. اگر اتفاق در بیرون بیفتد، مثل وقتی که اردنگی میخوریم، میشود زد به چاک. اما از درون غیر ممکن است. زندگی در پیش رو رومن گاری
فکر میکنم این گناهکارانند که راحت میخوابند، چون چیزی حالیشان نیست و برعکس، بیگناهان نمیتوانند حتی یک لحظه چشم روی هم بگذارند، چون نگران همه چیز هستند. اگر غیر از این بود، بیگناه نمیشدند. زندگی در پیش رو رومن گاری