شارون کریچ نویسنده امریکایی الاصل، در ۲۹ جولای سال ۱۹۴۵ در اوکلید جنوبی اوهایو به دنیا آمد. کریچ در سال ۱۹۹۵ برای کتاب Walk Two Moons برنده مدال نیوبری در امریکا شد. کتاب The Wanderer او نیز در سال ۲۰۰۱در فهرست افتخار جایزه نیوبری بود و کتاب دیگرش Ruby Holler در سال ۲۰۰۲ مدال کارنگی را از آن خود کرد. در سال ۲۰۰۷ کتاب Hearbeat از این نویسنده به فهرست نامزدهای نهایی کتاب های انتخابی نوجوانان راه یافت. شارون در خانواده ای نسبتا پرجمعیت متولد شد. او ۳ برادر و ۲ خواهر دارد و دو کتاب Absolutely Normal Chaos و Ruby Holler را با الهام از شخصیت های خواهرها و برادرهایش نوشته است. شارون کریچ دانش آموخته ی کالج هایرم در رشته ی ادبیات انگلیسی با درجه ی کارشناسی و دانشگاه جرج میسون با درجه ی کارشناسی ارشد در همین رشته است. شارون کریچ درباره ی زندگی و آرزوهایش چنین می گوید: "در کودکی، بیشتر تابستان ها با خانواده پرجمعیت ام به سفر می رفتیم، همه در یک ماشین! وقتی دوازده ساله بودم، سفری ۵ روزه به آیداهو کردیم که تاثیر زیادی در نوشتن داستان هایم در آینده داشت: چه سرزمین بزرگ و شگفت آوری است امریکا! دیدن سرزمین بزرگ امریکا الهام بخش من برای نوشتن چند داستان شد. در دوران نوجوانی آرزوهای بزرگی داشتم، می خواستم نقاش بشوم یا اسکیت باز، خواننده، معلم، و خبرنگار. اما خیلی زود پی بردم که در نقاشی استعداد زیادی ندارم، از افتادن روی یخ و برف می ترسم، نمی توانم ضرب را در موسیقی نگه دارم و اگر خبرنگار شوم به جای روبه رو شدن با واقعیات حتما دلم می خواهد آنهارا تغییر بدهم. در دانشگاه، واحدهای ادبیات و داستان نویسی و بعد قصه گویی را گذراندم. سپس، معلم ادبیات در دبیرستانی در انگلستان شدم و هنگام تدریس ادبیات، خیلی چیزها درباره ی نوشتن یاد گرفتم، اینکه چه چیزهایی یک قصه را جذاب می کند، تکنیک های شخصیت پردازی، طرح داستان. به این ترتیب اولین داستان هایم را برای بزرگسالان نوشتم، کتاب های The Recital و Nickel Malley. این دو کتاب را زمانی که در انگلستان زندگی می کردم، یعنی سال ۱۹۸۱ منتشر کردم نه که البته دیگر بازچاپ نشدند. اولین کتابی که در امریکا منتشر کردم Walk Two Moons بود که مدال نیوبری گرفت و هیچ کس به اندازه خود من شگفت زده نشد، هنوز هم باورم نمی شود." شارون کریچ همسر و دو فرزند دارد و بودن در میان خانواده را بزرگ ترین تفریح زندگی اش می داند و پس از آن، نوشتن داستان را. از این نویسنده کتاب Walk Two Moons با عنوان" با کفش های دیگران راه برو"، از سوی نشر چشمه با ترجمه ی کیوان عبیدی آشتیانی و "سرگردان" با ترجمه ی ناهید رشید از سوی انتشارات منادی تربیت به فارسی برگردانده شده است.
وقتی بابابزرگ از مامانبزرگ درخواست ازدواج میکند، مامانبزرگ میگوید: «تو سگ داری؟» و بابابزرگ جواب مثبت میدهد. او یک سگ چاق و پیر به اسم سادی داشت. مامانبزرگ میگوید: «کجا میخوابد؟» بابابزرگ کمی هول شده و میگوید: «راستش را بگویم، درست کنار خودم میخوابد، اما اگر ازدواج کنیم، من…» مامانبزرگ میگوید: «وقتی شب دم دَر میآیی، آن سگ چهکار میکند؟» بابابزرگ نمیداند مقصود مامانبزرگ چیست و برای همین حقیقت را میگوید: «بااشتیاق به طرفم میدود.» مامانبزرگ میگوید: «بعد تو چهکار میکنی؟» بابابزرگ میگوید: «خُب… بغلش میکنم تا آرام بگیرد و کمی برایش آواز میخوانم. میخواهی کاری کنی تا احساس حماقت بکنم؟» مامانبزرگ میگوید: «چنین منظوری ندارم. تو تمام چیزهایی را که لازم بود گفتی. فکر میکنم وقتی با یک سگ به این خوبی رفتار کنی، حتماً با من بهتر از این خواهی بود و اگر آن سگ پیر، سادی، آنقدر تو را دوست دارد، حتماً من تو را بیشتر دوست خواهم داشت. بله، با تو ازدواج میکنم.»
با کفشهای دیگران راه برو (تا با کفشهای کسی راه نرفتهای دربارهاش قضاوت نکن)
شارون کریچ
![]() |
نویسنده :
شارون کریچ
ناشر :
چشمه
۴/۵ از ۵
|
۶ | ۵ | |
![]() |
نویسنده :
شارون کریچ
ناشر :
چشمه
۳/۸ از ۵
|