تنها با تو
من نادر رفیعی هستم، با اینکه میدانم الان زمان مناسبی برای مطرح کردن این موضوع نیست ولی همین حالا دختر شما را رسما خواستگاری میکنم. خواهش میکنم به دختر سنگدل خود بگویید مرا ببخشد وگرنه آنقدر در این گورستان سرد مینشینم تا با یاد عشق او در کنار مزار پدرش بمیرم.
زمزمه باد
بیتا
نیمی از زندگی در افسوس ایکاشهای دیروز گذشت و من هر لحظه فقط با دل خوشی آرزوهای فردا سر کردم. میدانم... خوب میدانم تو نیز همچون من لحظهای از یک روز دلگیر اشتباهی کردهای که سالها باز هم مانند من به حسرت آن نشستهای. دل من امروز آنقدر بزرگ شده که مثل دریا پاک است و به راحتی میبخشد و ...