ماهو
داستان ماهو داستان سرگردانی و گمبودگیهای مردی در همین دوره ماست. مردی تازه از بند و حبس رها شده که در جست و جوی عشق از دست رفتهاش به هر دری میزند و در این به هر در زدنها و با هریک از این گشت واگشتهاگویی تکهای از وجود خودش را پیدا میکند. تکههایی که اگرچه آنها را به تازگی ...
دارند در میزنند (مجموعه داستات)
شب که رفته بود خانه، پری را ندیده بود.چراغها روشن بودند و در اتاقها باز. دیوانه شده بود و زود زنگ زده بود خانه مادریاش. زن باباش گفته بود که از صبح که یک بار زنگ زده و با پری حرف زده بود دیگر خبری ازش ندارد. تلفن را قطع کرده بود و زنگ زده بود به عادل. (تو خبر ...
آرام در سایه
این داستانها بیشتر حال و هوای امروزی دارد. به جز یکی دوتایی که به دلایلی نشرشان تا همین حالا طول کشید. بیشتر همین فضای شهر و شلوغی همین پایتخت پر دود که نویسنده گویی خطر این تجربه را به جان خریده تا لابد از آن فضاهای مالوف و معهود بیرون بیاید و چیزی نو را تجربه کند. قصههایی از آدمهای ...