داستان ماهو داستان سرگردانی و گمبودگیهای مردی در همین دوره ماست. مردی تازه از بند و حبس رها شده که در جست و جوی عشق از دست رفتهاش به هر دری میزند و در این به هر در زدنها و با هریک از این گشت واگشتهاگویی تکهای از وجود خودش را پیدا میکند. تکههایی که اگرچه آنها را به تازگی کشف کرده اما حالا دیگر نمیداند با آنها چه کند و همین ندانستن، سرگردانیاش را بیشتر و بیشتر میکند تا او را در مسیری تازه رهسپار سازد. ماهو همهجا هست و هیچجا نیست.