کوندرا در عشقهای خندهدار قهرمانانش را میکاود، پوست میکند، تحلیل میکند و عریان در برابر خواننده قرار میدهد. و این کار را با شفقت و مهربانی و بیهیچ داوری به انجام میرساند.
۳۸ رمان
میلان کوندرا (به چکی: Milan Kundera) (زاده ۱ آوریل، ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی) نویسنده اهل چک است که از سال ۱۹۷۵ در فرانسه زندگی میکند و از سال ۱۹۸۱ یک شهروند فرانسوی شدهاست.
پدر کوندرا نوازنده پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود. علاقه او به موسیقی در بسیاری از آثار او به ویژه رمان شوخی پیداست. میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و در ۱۷ سالگی پس از شکست آلمان به حزب کمونیست پیوست و در سال ۱۹۴۸ وارد ...
جاودانگی
این اصلا چیزی نیست. دست کم باید بیست-سی سال دیگر صبر کنی تا کاملا به این مسئله پی ببری که انسان میراست. بعد از آن میتوانی همهی نتایج را از این شناخت بیرون بکشی. این اتفاق به هیچ وجه زودتر رخ نمیدهد... میدانی! خیلی عجیب است. میرا بودن اساسی ترین تجربهی انسانی است و انسان هیچگاه نمیتواند آن ...
جشن بیمعنایی
میلان کوندرا در «جشن بیمعنایی»، زیر نوری روشنکنندهتر، به مهمترین مسائل دنیا و بشریت میپردازد، بی آنکه حتی جملهای جدی به کار برد، گویی شیفتهی واقعیتهای دنیای معاصر است، اما از واقعگرایی دوری میجوید. کسانی که کتابهای قبلی کوندرا را خواندهاند، میدانند که میل به نگاشتن رمانی که «غیر جدی» بودن عنصری جداییناپذیر از پیکره آن باشد، دور از انتظار ...
جاودانگی
رمان جاودانگی آخرین اثر میلان کوندرا است.این اثر سرشار است از اندیشه و کند و کاو درباره عشق، سرشت انسان، و تنهایی و بیگانگی و دردهای حیات اجتماعی او. در یک کلام پدیدهای است شگرف در شیوه رمان نویسی معاصر.
هویت
در رمان هویت وضع و موقع انسان معاصر به زیر ذرهبین گذاشته میشود و سرگشتگی و التهاب جان و روان را به نمایش در میآید. شخصیتهای رمان از چگونگی تحول جهان خرسند نیستند، مشارکت در قیل و قال ((این آشفتهبازار بیارزش)) را برنمیتابند، و ((بلاهت درمانناپذیرش)) را جدی نمیگیرند. افکار و احساسات شانتال و ژانمارک خواننده را به هیجان میآورد ...